+هنوز واکنش مامانت باورم نمیشه..
جیمین با بهت به جانگکوکی که با لبخند مشغول رانندگی بود گفت-چرا؟! انتظار چه واکنشی داشتی؟
جانگکوک با لبخند پرسید+خب نمیدونم هرچی بجز این.. اخه تو یه کشور هموفوبیک زندگی میکنم
-جیمین اوپا.. جانگکوک اوپا همه دوستاش گین.. این چیزا برای اوما خیلی وقته عادی شده
یهاین که رو صندلیای عقب ماشین نشسته بود گفت+هووم همه دوستات گین؟ یعنی خودت نیستی؟
-نه، یعنی قبلا فکر میکردم نیستم
جانگکوک بدون اینکه به جیمین نگاه کنه گفت-ولی جیمین اوپا، این ماشین برای خودته؟!
یهاین با چشمای پر از تعجب پرسید+آره بچه برای خودمه، قشنگه؟
جیمین با خنده گفت و یهاین در جوابش سر تکون داد-جیمین من میرسونمت خونه از اونور با تاکسی با یهاین برمیگردیم خونه، ساعت ۸ تو کافه نزدیک خونتون منتظرتم
+جانگکوکا منو برسون خونه.. برای عوض شدن روحیتون بهتره با یهاین برید یکم بگردید، میتونید با ماشین من برین.. شب که منو دیدی میتونی ماشینمو پسش بدی
-اما من نمیتونم با ماشیـ..
جیمین حرف کوک و قطع کرد+همش چهار ساعت تا ۸ مونده.. منم چهارتا ماشین دیگه دارم.. وایسا نمیخواد بری تو حیاط خودم همینجا پیاده میشم.. جلو در نگه دار.. شب دیر نکنی.. میبینمت.. خدافظ
جیمین تند تند گفت و از ماشین پیاده شد و به طرف در عمارتشون رفت-اوپا... اون اینجا زندگی میکنه..؟ مخ چه بچه پولداریو زدی.. عجب چیزی بودیو من نمیدونستم..
یهاین با تعجب گفت و جانگکوک چشماشو تو حدقه چرخوند و ماشینوحرکت دادجیمین با قدم های اروم ولی محکم به طرف عمارت حرکت کرد و نگهبانا با دیدنش تعظیمی کردن و در رو براش باز کردن با وارد شدنش به عمارت سرخدمتکار خونه که معلوم بود منتظرش بوده به طرفش اومد
-سلام ارباب جوان، خوش اومدین، پدرتون توی اتاق کارشون منتظرتون هستن
مودبانه رو به جیمین گفت و جیمین سری تکون داد و به طرف اتاق کار باباش حرکت کرد+اه.. معلوم نیست باز این پیرمرد میخواد چی بگه..
زیر لب زمزمه کرد و دستشو برد تا در بزنه اما لحظه آخر پشیمون شد و بدون در زدن وارد اتاق شد-اومدی؟
+بله، کارم داشتی؟
-بشین!
+خب؟!
-دوباره امروز بادیگارتو پیچوندی و رفتی بیرون؟
+ایگووو! من امروز با بادیگارد کوفتیـم بو..
جیمین با عصبانیت گفت اما جملش با یاداوری اینکه جانگکوک امروز مرخصی گرفته بود و بادیگارد جایگزین جاش بوده نصفه موند
YOU ARE READING
❕Vietato❕
Fanfictionچی میشه اگه پسر تخس رئیس جمهور کشوری که همجنسگرایی توش رسما ممنوعه، عاشق بادیگاردش بشه؟ 🚫ژانر: درام، اسمات، رمنس، جنایی 🚫کاپل: کوکمین @minblume :نویسنده ❗️این فن فیک همش نوشته خودمه، لطفا این فیک رو هیچ جای دیگه اپلود نکنید❗️