-صبح بخیر جیمین+صبحت بخیر پدر عزیزم
جیمین با لحنی خندون رو به پدرش گفت-قرارت چطور بود پسرم؟
+مگه میشه قراری که ارباب پارک ترتیب دیده بد باشه؟
-خوشحالم که سر عقل اومدی! این پسر منه!
+میخواستم راجع با موضوعی باهات حرف بزنم
-چی عزیزم؟
+یه خواسته ای ازت داشتم..
-هرچی جیمین بخواد!
+هتل.. هتل مرکزی رو میخوام
-خب هروقت بخوای جانگو اخراج میکنم و میتونی بری مدیر اونجا بشی
+فقط مدیر نه! اون هتل رو برای خودم میخوام!
-چیشده که یه دفعه اینو از من میخوای؟
+اوه پدر، خواسته زیادی که ازت ندارم، فقط یه هتل ازت خواستم، پسر رئیس جمهور کره نمیتونه یه هتل برای خودش داشته باشه؟
-قطعا که میتونه، اما اون هتل اصلی ترین منبع در آمد ماست
+اوه پدر تو چی داری میگه بجز اون کلی هتل دبگه داری و اینکه تو رئیس جمهور این مملکتی کل پول دولت برای توعه!
-امروز کارای انتقال مالکیت رو انجام میدم
+بابا جون خودمی!
-اون بادیگارت کو؟ نمیبینمش! باید یه درس حسابی بهش بدم، نمیاد سر کار!
+اوه.. نه.. نه.. پدر.. اونو..
جیمین با لحن دستپاچه ای گفت+اونو من اخراجش کردم
محکم ادامه داد-چرا؟
+مشکلات زندگیش زیاد بود، نمیتونست وظایفشو درست انجام بده
-هوم.. که اینطور.. بادیگارد جدید برات استخدام میکنم، باید حواسمون خیلی جمع باشه
+باشه پدر.. ولی من هنوزم عقیده دارم اون رقیب لعنتیت هیچ غلطی نمیتونه بکنه
-به حرفم گوش بده
پدرش با قاطعیت گفت و جیمین در جوابش سری تکون داد و تعظیمی کرد و از سالن غذاخوری خارج شد☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎
+خب چونگچا اون کجاست؟
جیمین با لحنی جدی پرسید-رئیس اون رفته مرکز خرید هونگ ده
چونگچا با لحنی مطیع جواب داد+ماشینمو آماده کن، میرم اونجا
-اما رئیس بدون بادیگارد نمیتونید برید جایی.. پدرتون عصبانی میشن
+خیلی خب، به یکی از اون سگا بگو دنبال ماشینم بیاد و اصلا هم تو چشم نباشه
-چشم رئیس
چونگچا با لبخند گفت و به سرعت از اتاق خارج شد(چونگچا نوه اجومای سرخدمتکار بود و از بچگی تو عمارت پارک بزرگ شده بود و همیشه همبازی بچگیای جیمین و مثل برادر بزرگش بود، چند سالی بود که برای یاد گرفتن اقتصاد، پدر جیمین اونو فرستاده بود آمریکا و اون حالا چند روزی بود که برگشته بود و به عنوان دست راست جیمین تو عمارت پارک شروع به کار کرده بود.)
جیمین با غرور به چهرش تو آیینه نگاه کرد و از اتاقش خارج شد
YOU ARE READING
❕Vietato❕
Fanfictionچی میشه اگه پسر تخس رئیس جمهور کشوری که همجنسگرایی توش رسما ممنوعه، عاشق بادیگاردش بشه؟ 🚫ژانر: درام، اسمات، رمنس، جنایی 🚫کاپل: کوکمین @minblume :نویسنده ❗️این فن فیک همش نوشته خودمه، لطفا این فیک رو هیچ جای دیگه اپلود نکنید❗️