آخرین ظرفِ نوبت خودشو شست و به سرعت پیشبندشو باز کرد به طرف آسانسور رفت تا به زیرزمین بره محلفه های تمیزو برداره و محلفه های اتاقای طبقه وی ای پی رو تعویض کنه-اوه سلام جانگکوک، شیفتت تو آشپزخونه تموم شده؟
با باز شدن در آسانسور وویونگ از داخلش نمایان شد و با لبخند گله گشادی گفت+آره
جانگکوک سوار شد و دکمه زیرزمینو زد و گفت-اوه خیلی خوبه منم الان دارم میرم طبقه ویایپی برای تعویض محلفه ها.. مثل اینکه امروز یه سری نظافت و جارو کشیدن هم به ما افتاده.. بیا باهم بریم
وویونگ در حالی که تو زیرزمین پیاده میشد گفت و جانگکوک در جوابش شونهای بالا انداخت و به طرف محفظه محلفه ها رفت و اونارو تو چرخ مخصوص گذاشت-میگم کوک.. تو چند سالته؟
+بیست و پنج..
کوک بی حوصله از فضول بودن پسر روبروش جواب داد.. البته این فضولی نبود.. بود؟ اون فقط نمیخواست کوک احساس غریبی بکنه و اینکه کوک به خاطر شکست عشقی چندان عمیقش بی حوصله بود ربطی به این پسر خوشبرخورد نداشت+البته سه روز دیگه میشه بیست و شیش..
-اوه پس تولدت نزدیکه!
وویونگ با ذوق گفت و جانگکوک در جوابش هومی گفت و لبخند بی جونی زد-میگم.. من بیستو دو سالمه.. میتونم هیونگ صدات کنم؟
+هر طور خودت راحت تری.
جانگکوک گفت و همراه با وویونگ وارد آسانسور شد و دکمه طبقه ویایپی رو زد-مرسی هیونگ جونم
وویونگ با ذوق گفت و چشمکی زد☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎☀︎︎
+بله؟!
-پارک جیمین! یه دلیل منطقی بیار که چرا بدون بادیگاردات رفتی سر کار؟
+اومو.. پدر جون اینجا امنیت بالاس چیزی نمیشه.. بعدم امروز با عروست قرار دارم.. دوس نداری که با خودم پرستار ببرم؟ یعنی میخوای پارک جیمین با نگهبان بره سر قرار؟
-حرف نباشه جیمین! اونارو میفرستم جلو در مراقبت باشن میگم نیان تو.. باشه؟
+باشه باشه تمومش کن.. قطع میکنم.. بای.
جیمین با بی حوصلگی گفت و تلفنو قطع کرد و بعد با زدن عدد ۱ با منشیش تماس گرفت+بفرستش تو اتاقم.
جیمین با نیشخند گفت و بلافاصله در اتاق باز شد و جنی با لوندی وارد اتاق شد-اوپا! دلم برات تنگ شده بود
+عه؟ دلت برام تنگ شده بود؟
جیمین با پوزخند گفت از پشت صندلیش بلند شد و دستشو دور کمر جنی حلقه کرد و اونو به خودش چسبوند-هووم.. خیلی تنگ شده بود.. اوپا؟ تو دلت برای من تنگ نشده بود؟
جنی با لبای آویزون رو به جیمین گفت و جیمین در جوابش پوزخندی زد و بوسه ای کوتاه رو لبش گذاشت
YOU ARE READING
❕Vietato❕
Fanfictionچی میشه اگه پسر تخس رئیس جمهور کشوری که همجنسگرایی توش رسما ممنوعه، عاشق بادیگاردش بشه؟ 🚫ژانر: درام، اسمات، رمنس، جنایی 🚫کاپل: کوکمین @minblume :نویسنده ❗️این فن فیک همش نوشته خودمه، لطفا این فیک رو هیچ جای دیگه اپلود نکنید❗️