-آقای جئون؟+دکتر کیم.. چیزی شده؟
جانگکوک سرشو از روی دستای مامانش بلند کرد و اشکاشو پاک کرد و گفت-مادرت امروز عمل میشه..
+چی.. چطوری؟ من پولی ندارم..
-تموم هزینه ها پرداخت شدن!
+چی؟ کی پرداخت کرده؟
-یه خَیّر.. الانم مادرتو آماده میکنیم تا ببریمش اتاق عمل.. اگه میشه بیرون منتظر بمون!
+برای همینه که عاشقشم
زیر لب زمزمه کرد و از اتاق بیرون رفتلباساشو عوض کرد و گوشیشو تحویل گرفت
دوتا تماس بی پاسخ از جیمین داشت
رو شمارش زد و تماس و برقرار کرد بعد از چندتا بوق جیمین سریع جواب داد و صدای نگرانش تو گوشی پیچید
-الو؟ جانگکوک؟ خوبی؟
با نگرانی پرسید+آره.. چیزی شده مگه؟!
-نه.. نه.. آخه امروز نیومدی.. گفتم شاید اتفاقی برات افتاد
جیمین دستپاچه گفت و جانگکوک لبخند کمرنگی زداون پسر قطعا یه فرشته بود که به شکل انسان اومده بود رو زمین
+جیمین.. میتونی بیای اینجا؟
-چی؟ آره.. آره، الان راه میوفتم.. یعنی.. کجا باید بیام؟
+دیر نکن، میخوام پیشم باشی.. بهت نیاز دارم
جانگکوک گفت و قطع کرد-آقای جئون؟
+دکتر کیم؟
-مادرت یک ساعت دیگه میره اتاق عمل و احتمالا عملش چهار تا پنج ساعت طول بکشه
+خوب میشه؟ مگه نه؟
-بهت قول صد در صد نمیدم.. اما.. احتمال خوب شدنش زیاده
+خوبه.. خیلی خیلی ممنون، لطفا تلاشتونو بکنید..
-تموم تلاشمونو میکنیم، من دیگه برم آماده شم
دکتر گفت و از جانگکوک دور شدجانگکوک نیم ساعت تموم با سردرگمی دور تا دور بیمارستان رو چرخید و با صدای زنگ گوشیش سر جاش وایستاد
-جانگکوک؟ کجایی؟ نمیتونم پیدات کنم!
+اوه تو طبقه چندمی؟
-سوم دیگه
+صبر کن الان میام
جانگکوک گفت و به سرعت سمت طبقه سوم رفت و با دیدن پسری که نگران تو راهرو قدم میزد لبخند کمرنگی زد و طرفش دویدجیمین با دیدن جانگکوک سرشو خاروند و نگران نگاهش کرد
-کوک من..
با فرو رفتن تو بغل جانگکوک حرفشو ادامه نداد+بعدا راجع بهش حرف میزنیم.. مرسی که اومدی.. میشه بشینیم؟
جانگکوک گفت و جیمینو از بغلش بیرون کشید و به طرف صندلی گوشه سالن برد و نشستن
YOU ARE READING
❕Vietato❕
Fanfictionچی میشه اگه پسر تخس رئیس جمهور کشوری که همجنسگرایی توش رسما ممنوعه، عاشق بادیگاردش بشه؟ 🚫ژانر: درام، اسمات، رمنس، جنایی 🚫کاپل: کوکمین @minblume :نویسنده ❗️این فن فیک همش نوشته خودمه، لطفا این فیک رو هیچ جای دیگه اپلود نکنید❗️