19

277 35 44
                                    

19-

چانیول بهت زده به جه بوم چشم دوخته بود.

جه بوم خاکستر سیگارش رو داخل زیر سیگاری تکوند-چرا جوری رفتار میکنی، انگار که انتظارش رو نداشتی؟

لبخند کجی روی لبهاش نشوند- تو که میدونستی میخواد برای من کار کنه.

چانیول خودش رو عقب کشید. کف دستهاش رو که عرق کرده بود، روی شلوارش کشید-نمیدونم داری از کی حرف میزنی.

جه بوم با صدای بلندی خندید-دارم در مورد کسی که باهاش رابطه داری صحبت میکنم رفیق!

چانیول احساس کرد گوش هاش کیپ شدن. احساس کرد نمیتونه حرف های جه بوم رو بفهمه.
کلمات به سمتش پرتاپ میشدن و روی صفحه ی ذهنش معلق میموندن. قدرت پردازش کردنشون رو نداشت.

جه بوم ادامه داد-رنگت مثل گچ سفیده. فکر میکردی نمیدونم؟

لب پایینش رو به دندون گرفت و باز هم بلند خندید-اون کارش خوبه. میتونه با من کار کنه. من بهت قول میدم که مراقبشم.

زبونش رو روی لبهاش کشید-اگر کاری رو که من میخوام انجام بده.

چانیول تنها تونست با چند کلمه، سوال کوتاهی رو بپرسه-چه کاری؟

جه بوم-هاه. پس بالاخره بیون بکهیون رو شناختی.

پاکت سیگارش رو از سمت خودش به طرف چانیول هُل داد-اخبار کذبی که من میگم رو پخش کنه.

با سر به پاکت سیگار اشاره کرد-امروز خیلی به دردت میخوره.

لبخند پررنگی روی لبهاش نشوند و از سر جاش بلند شد.

قبل از اینکه از چانیول فاصله بگیره و دور بشه گفت-مجابش کن که کاری که من میخوام رو انجام بده. اونوقت میذارم خودت محافظش باشی. در غیر این صورت؟

خندید-قولی نمیدم که به هایان گزارش رابطه ت با یک خبرنگار رو ندم.

چانیول شوکه شده بود. دقیقا توی نقطه ای ایستاده بود که یک روزی، هرآدمی پاش رو روی اون نقطه میذاره با درموندگی تمام، دست و پا میزنه تا بتونه خودش رو بیرون بکشه.
چانیول توی اون نقطه، حتی نمیدونست باید خودش رو از چه چیزی بیرون بکشه!

گوشه ای از خونه ش منتظرِ پسر لجباز و سرکشش نشسته بود. به چطور اسیر کردنش فکر میکرد. دست و پاهاش رو با چه طنابی میبست که اینقدر بی پروا سمت آتیش ندوه؟
با چه کلماتی حسِ تلاش برای آینده ای که همین حالاهم خاکستر شده رو سرکوب میکرد؟
اگر میخواست هم نمیتونست بکهیون رو اسیرِ کلمات کنه. نمیتونست واقعیت رو طنابهای محکمی کنه و دورِ دستو پاش ببیچه. هرچقدر بیشتر فکر میکرد، سایه ی غمگین بیشتر روی تنش سنگینی میکرد و سرمای سایه بیشتر یادآورِ بی قدرتی چانیول در برابر بکهیون بود.
چانیول چطور میتونست جلوی این اتفاق رو بگیره؟

Você leu todos os capítulos publicados.

⏰ Última atualização: Jan 09, 2021 ⏰

Adicione esta história à sua Biblioteca e seja notificado quando novos capítulos chegarem!

"ژانوس" Onde histórias criam vida. Descubra agora