"ژانوس"

Part 4

"ژانوس"

قسمت چهارم

داخل اتاق کارِ مردی که به تازگی به قتل رسیده بود، شاید پنج یا ده دقیقه قبلش، هیچ چراغی روشن نبود .

پنجره ی کوچیک اتاق باز مونده بود و باد، به خشمگین ترین شکل ممکن پرده ی سفید رنگ رو داخل اتاق هل میداد .

جه بوم دستهاش رو روی کمرش قفل کرد . نگاه سردی به داخل اتاق انداخت و قدمی جلو رفت .

با شنیدن صدای خرده شیشه ها پاش رو از روی بقایای گیلاس مشروب خرد شده برداشت و نگاهِ گذرایی روی زمین انداخت .

جلو تر رفت، درست نزدیکِ میزمقتول، کیم مینهو .

سرِ مرد بیچاره روی میز افتاده بود و کمی از خون تازه ی بدنش به پرده ی سفید رنگ بخشیده بود .

میون انگشتهاش چیزی شاید شبیه به ضبط صوت باقی مونده بود .

انگار برای اعتراف به چیزی که بخاطرش اینطور تاسف انگیز کشته شده، کمی دیر اقدام کرده بود .

جه بوم سمت میز خم شد . سر انگشتهاش رو روی میز گذاشت و بازدمِ نفس های عصبیش رو رها کرد .

با خشونت ضبط صوت قدیمی رو از میون انگشتهای بی جون مقتول بیرون کشید .

هنوز در حال ضبطِ صدا بود .

وقتی صدای ضبط شده توی اتاق پیچید، نگاهِ تنفر امیزش رو به جسد بی جونِ کیم مینهو داد .

"راه فراری ندارم .هیچکس از ما راه فراری نداره ! باید زودتر از اینها میرفتم .قبل از این مصیبت باید به نیویورک، لندن و شاید پاریس فرار میکردم .هیچکس در امان نیست .صداشون رو شنیدم .صدای گامهای اهسته شون رو از طبقه ی بیست و دوم این برج لعنتی شنیدم .دیوونه نشدم .اونا نزدیکن .من نمیتونم از "FPGA" محافظت کنم .نمیتونم اون رو جایی پنهان کنم .دیر یا زود، خیلی از ما سرِ این بازی میمیریم."سوک" اون قطعه ی لعنتی رو بسوزون . نابودش کن .تو هم در امان نیستی .نه همراه با اون قطعه ."

دکمه رو فشرد و صدای مرد رو از درونِ ضبط صوت خفه کرد .

گوشه ی لبش اهسته بالا پرید .

اون احمق بود که فکر میکرد اطلاعاتش به دست پلیس و "سوک"میرسن.

هرچند که شانس بازرس ایم توی این قضیه کمک شایانی بهش کرده بود. به هرحال میتونست دیرتر از گروهش به منطقه ای برسه که داخلش یک قتل عمد، با برنامه ی قبلی رخ داده بود و یکی دیگه از نوابغ کره جنوبی، جونش رو از دست داده بود!

ضبط صوت رو داخل جیب شلوارش هل داد .

صدای پاشنه های کفشی که محکم روی زمین کوبیده میشدن، سکوت اتاق مقتول رو شکست .