فلش بک، فیلم ضبط شده، سه هفته بعد از باختن بکهیون در لوتو.
بکهیون بلند نالید و نفس نفس زد، به چانیول التماس کرد.
- خوا..خواهش میکنم، فق...فقط یکم.
وقتی جوابی نگرفت دست های زنجیر شدش رو کشید اما نتونست به غیر از چند سانت تکونشون بده، سرش رو بلند کرد و روی تخت کوبید.
- چانیـــــــــــول! لعنتی بهت میگم بهم مورفین بده!!
باز هم جواب نگرفت هق هق کنان به خودش پیچید و زنجیر ها رو کشید، تمام تنش پر از عرق شده بود و بدنش از درد درحال خرد شدن بود.
از درد فریاد زد و پاهاش رو روی تخت کشید، خیلی درد داشت، خیلی. اشک هاش صورتش رو خیس کردن، الآن فقط میخواست از این درد رها بشه و دوباره خلسه ی مستی رو احساس کنه.
- هر..هرکاری بگی، می...میکنم، ب.. بهم مورفین تزریق...کـ...کن.
چانیول کنارش نشست و با ناراحتی به بکهیون که از درد به خودش میپیچید زل زد، با دستش عرق های پیشونیش رو پاک کرد.
- دکتر بهم گفته دوز مصرف مورفین رو باید تقریباً قطع کنیم.
بکهیون از درد فریاد دیگه ای زد و درحالی که از عصبانیت میلرزید دستور داد:
- اون مادر فاکر زر زده، بهم مورفین بده!!
چانیول شونه هاش رو به روی تخت فشار داد و ثابت نگهش داشت، بکهیون از درد دو برابر شده نالید.
-مگه نمیخوای ترک کنی؟ نمیتونم بهت مورفین بدم.
بکهیون پاش رو روی تخت کوبید و زنجیر هایی که مچش رو بسته بودن رو چنگ زد.
- این درد منو... میکشه.
چانیول با ناراحتی آه کشید و پیشونی عرق کردش رو بوسید، بلافاصله اشک هاییی که مژه های بلند بک رو خیس میکرد رو هم بوسید.
- فقط یکم.
بکهیون بلافاصله سرش رو به نشونه مثبت حرکت داد، چانیول در حالی که سرنگ تزریق رو آماده میکرد گفت:
- این آخرین نوبت امروزته، چند ساعت دیگه که باز دردت برگشت دیگه خبری نیست.
- فقط اون لعنتی رو... بکوب توی... بازوم.
چانیول با ضربه زدن به سرنگ مورفین و خارج کردن هوا ازش دست بکهیون رو گرفت، کبودی های بیشماری ناشی از رد تزریق و زنجیر اون دست لاغر و کوچک رو پر کرده بودن.
با اینکه بعضی از رگ هاش مرده بودن به خاطر برجسته بودن خطوط روی بدنش سر سرنگ رو وارد رگش کرد و آروم سرنگ رو فشار داد.
بکهیون وقتی اون سوزش دوست داشتنی رو حس کرد آهی کشید به این فکر کرد به زودی درد بدنش تموم میشه، پس ریلکس کرد و منتظر موند.
VOCÊ ESTÁ LENDO
" LOTTO " [Complete]
Fanfic•¬کاپل: چانبک (اصلی) | شیوچن | کایسو | هونهان •¬ژانر: ددی کینک | اسمات | رومنس | انگست •¬خلاصه: - من خودت رو میخوام بک! خودکنترلی بکهیون فرو پاشید، دستش رو محکم روی میز کوبید و فریاد زد: - گرفتن جایگاه، موقعیت و معشوقم کم نبود؟ حالا برای مردانگی من...