Don't hold back, I want that..........................❤..........
همونجور که بالش و لحافش رو پشت سرش میکشید از پله ها پایین اومد و به سمت سالن رفت. زین هم اونجا بود و مشغول کار با لپ تاپش و کلی ورقه! طبق معمول لیام تنها مونده بو و از صبح مشغول سرگرم کردن خودش چون نمیخواست مزاحم زین بشه. درسته از اینکه آورده بودش و با کلی وعده وعید خوش گذروندن تو خونه حبسش کرده بود اما لیام به اندازه تنها چند ساعت فرصت دادن بهش شعور داشت و حالا هم فقط به اندازه یه فیلم دیدن بهش وقت میداد و بعدش قرار نبود آرومبگیره!
رفت و جلوی تلویزیون لحاف و بالشش رو انداخت و با این کارش توجه زین بهش جلب شد. لبخند کوچیکی زد و دوباره سرش رو تو لپ تاپ فروکرد.
خب لیام توقع استقبال گرم تری رو داشت!
قبل از اینکه دست به تلویزیون بزنه سمت زین رفت وکنارش نشست. نگاهی به داخل لپ تاپ که طبق انتظارش یه متن بلند و بالا بود انداخت و دست زین رو روی کمرش حس کرد. سرش رو چرخوند و با دیدن لبخند بزرگش بی حرف جلو رفت و کوتاه لباش رو بوسید.
زین تک خندهای کرد و قبل از اینکه لیام دور شه جواب بوشهاش رو طولانی تر داد. لیام سرش رو کج کرد و روی شونهی زین گذاشت
+کی کارت تموم میشه؟
-چطور؟
+حوصلم سر رفته
-اینهمه کار واسه انجام دادن داری آبنبات کوچولو
+کدوم کار؟
زین چشماشو ریز و لباشو جمع کرد و بعد از چند ثانیه فکر کردن با خوشحالی گفت
-میتونی برام شام آماده کنی
لیام اخمی کرد و گفت
+تو از اولم منو برای کار کردن آوردی نه سکس!
زین خندید یه تیکه از موهای لیام رو کشید
-تو قبل از اینکه بیای اینجا چجوری امورت رو میگذروندی هورنی کوچولو؟
+ترجیح میدم نگم!
-میدونی لیام با این توصیفایی که تو کردی فکر کنم باید کاندوم انار میگرفتیم خیلی به کارمون میاد.
زین گفت و خندید و لیام بعد از کمی فکر کردن و فهمیدن منظورش چشماشو گشاد کرد و کامل سمت زین چرخید مشت محکمی به بازوش زد و جیغ کشید
+خفه شو من هرزه نیستمممم!
خندهی بلند زین اعصابش رو بیشتر به هم ریخت و باعث شد لیام پشت سر هم به بازوش ضربه بزنه. زین با خنده لپ تاپش رو روی میز گذاشت و با گرفتن دستای لیام اونو با آغوش کشید
-خیلی خب آروم بگیر مگه من گفتم هرزهای؟ گفت شاید یکم گشاد باشی لق بزنه توش!
+اینکه دیک تو اندازه دیک یه خرگوشه و تو سوراخ دماغم لق میزنه ربطی به منو باسنم نداره
KAMU SEDANG MEMBACA
My weakness {Z.M}
Fiksi Penggemar-کاش میشد ازت بگذرم! +نمیتونی...نمیتونم! -چرا؟ +چون ما نقطه ضعف همیم! . . . ....ولی تو نقطه قوت منم هستی! Ziam💛❤