🔮Murder?!🔮

275 64 11
                                    

🗡Part : 6🗡
🛁قتل؟!🛁

صبح روز بعد ، بعد از اینکه بهم به زور صبحانه دادن سوار ماشین کریس شدم تا برسونتم
بعد بیست دقیقه رسیدیم دم خونه ..حالا استرس اینو داشتم که چجوری برم تو و جوابشون رو چی بدم برای اینکه دیشب خونه نبودم و به تماساشون جواب ندادم ..
از کریس تشکر کردم و خواستم پیاده بشم که مچ دستمو گرفت

*لوهان...شاید سوهو نتونست اینو بهت بگه ولی من میگم مارو مثل پدر خودت بدون یا حتی یه برادر بزرگتر! هرکاری داشتی تاکید میکنم هرکاری عزیزم بهمون حتما زنگ بزن مهم نیست ساعت چند باشه سوهو خیلی دلش میخواست اینو خودش بهت بگه ولی خب...حس کرد شاید دوست نداشته باشی به عنوان پدر بهمون نگاه کنی*

لبخند بزرگی به اون همه عشق و محبتشون زدم و جلو رفتم و کریس رو بغل کردم و آروم گفتم

*تو همیشه برام بابا لنگ دراز میمونی و سوهو هم بانی خرگوشه مهربون..مرسی ازتون
حتما هر مشکلی داشتم اولش به شماها میگم..به جز مامانم و خواهرم حالا دوتا بابای مهربونم دارم درسته؟*

*معلومه عزیزم..شاید باهمدیگه نباشیم ولی همیشه حواسمون بهت هست مراقب خودت باش*

بعد خافظی کوتاهی از ماشینش پیاده شدم و واسش دست تکون دادم سمت در خونه رفتم و بدون اینکه زنگ بزنم ریموت در رو زدم و آروم وارد شدم دور و برم رو چک کردم و سریع خواستم از پله ها بالا برم که صدایی متوقفم کرد

*به به به..میبینم که شبا دیگه خونه نمیای آقا دزده*

*ببخشید آجوماا..بعدا برات همه چیو تعریف میکنم حالا بزار برم تا کسی نیومده..*

*اوم..اگه نگران اربابی که ایشون دیشب واسه ی یه قرار کاری رفتن جزیره ی جیجو و احتمالا تا یک هفته نمیان*

واااو باورم نمیشد بالاخره یه بار شانس بهم رو آورد نفسی از سر آسودگی کشید و صاف ایستادم

*خب حالا میگی کجا بودی یا به ارباب زنگ بزنم و همه چیو بگم؟؟*

* ب...باشه بابا*

همونجا رو پله ها نشستم و تمام ماجرا رو براش تعریف کردم و هر لحظه چشماش از کیوتی و مهربونی اون دو نفر گرد تر میشد و ازش ستاره میریخت..

*آیگوو..چقدر مهربون خدای من این عالیه...اصلا به اختلاف سنیتون نگاه نکن لوهان اونا میتونن دوستای خیلی خوبی برات باشن و کمکت کنن*

*آره..خودمم خیلی دوسشون دارم..اگه از نزدیک ببینیشون اصلا باورت نمیشه
که انقدر سنشون بزرگ تر از قیافشون*

بعد اینکه کلی ازم بازجویی کرد بالاخره اجازه داد برم بالا هوفف..

**********
(دو هفته بعد)

Lust In RevengeOnde histórias criam vida. Descubra agora