کای تمام ماجرا رو از وقتی برگشتن خونه براشون تعریف کرد هرچی جلوتر میرفت پاهای سوهو لرزشش بیشتر میشد و تحمل وزنش براش سخت تر...انگار وزنه های چند تونی بهش وصل بود و جاذبه ی زمینم چند برابر شده بود برای سقوط اون مرد...سوهو ناباور کف زمین بیمارستان نشسته بود و بعد از تموم شدن حرفای کای ، کریس نفهمید چجوری جلو رفت و اون فاصله رو پر کرد و مشت محکمی سمت راست صورت کای زد..مشتش اونقدری محکم بود تا کای رو چند قدم اون ور تر روی زمین بندازه...کای همه چیو گفته بود البته به جز تیکه ی نقش خودش تو اون تجاوز...
*آقای محترم اینجا بیمارستان..جلوی اتاق عمل چه خبرتونه..بفرمایید بیرون..*
کریس کلافه دستشو تو موهاش کشید و به سوهو کمک کرد تا بلند شه همونجوری هم از پرستاری که بهشون تذکر داده بود عذر خواهی میکرد..کیونگ هم که تا اون لحظه شوکه به اون سه نفر نگاه میکرد تکیشو از دیوار گرفت و به کای کمک کرد بلند بشه و روی صندلی بشینه..همونجوری که فهمیده بود پس اون وکیل وو بود..! معلوم بود خیلی لوهان براشون مهمه...کیونگ سمت آبخوری رفت و با یه لیوان پلاستیکی که توش پر آب بود برگشت و خم شد و سمت سوهو گرفت
*ب..بفرمایید..*
سوهو سرشو بلند کرد و لیوان رو از پسر مقابلش گرفت و یه نفس خورد
