🔮You Are For Me🔮

185 47 20
                                    

🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻

Ups! Tento obrázek porušuje naše pokyny k obsahu. Před publikováním ho, prosím, buď odstraň, nebo nahraď jiným.

🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻

یه اسپشیال پارت داریم برای اینکه چند هفته آپ نداشتیم😄😄😄(البته زیادم کوچولو نیست:")
از دفعه ی بعد دیگه 20 ووت بشه آپ میکنماااا😁

🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻💙🐻

🗡Part : 21🗡
👬برای من شدی👬

چان وارد اتاقش شد و در رو پشت سرش بست و پشت میز روبه روی اون سه تا مرد منتظر نشست
البته سه تا که نه چون بک اعتقادی به مبل نداشت و کامل روی میز نشسته بود

*چیشد یول حالش بهتره..؟*

*اوم...اینم مث اون قبلی رد کرد..ولی این تشنجا نباید بیشتر بشه هر دفعه از دفعه ی قبلی ممکنه تایمش بیشتر باشه و اون بچه خیلی اذیت میشه..من چند بار بهتون بگم دعوا و داد و استرس جلوش نباید شکل بگیرههه...*

کریس سرش رو پایین انداخته بود و دستاشو تو هم مشت کرده بود ..اون خودش رو مقصر میدونست و حالا خیلی بیشتر از قبل عذاب وجدان داشت..سوهو که این حالتای همسرش رو دید میدونست توی ذهنش چه دریای پر تلاطمی درحال جوش و خروشه...خودشم دست کمی نداشت ازش..

*چان..میگم..مطمئنی لوهان همچین چیزی خواسته..عاخه...*

بک سرش رو تکون داد و از میز پایین اومد و مقابل سوهو و کریس مثل یه پاپی نشست

*هیونگ...سوهویا میدونم براتون سخته ولی باید بگم متاشفانه اون اینارو خواست...من...من بهش گفتم کریس مخالفت میکنه بهش گفتم این کار دیوونگی ولی..تنها گذاشتن لونا هم با اون پسر دیوونگی...میدونم سخته فکر کردن بهش ولی یه لحظه فقط فکر کن دوباره دیوونه بشه و بلایی مشابه اون شب سر لونا بیاره...این بار دیگه واقعا لوهان دیوونه میشه..حتی خود شما دوتا..تا جایی که میشه باید با اون روانی کنار اومد...*

بالاخره بعد چند دقیقه کریس قفل ذهنش رو شکست و کلمات رو به زبون آورد

*نه تا وقتی که اوه سهونی وجود نداشته باشه نیاز نیست با کسی کنار بیایم...*

سوهو با ناباوری بهش خیره شد منظورش چی بود..؟

*منظورت چیه ریس..؟*

Lust In RevengeKde žijí příběhy. Začni objevovat