🔮Can i Kiss you..?🔮

253 55 47
                                    

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


💫ستاره فراموش نشه💫🗡Part : 15🗡💋میتونم ببوسمت

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


💫ستاره فراموش نشه💫
🗡Part : 15🗡
💋میتونم ببوسمت..؟💋

(Kaisoo)

ساعت ده شب شده بود و کای نصف بطری مشروب رو خورده بود ولی کیونگ متعجب بود چطور هنوز مست نشده و سرحاله... نگاهش کرد تا بیشتر مطمئن بشه که کای شروع کرد به حرف زدن

*چیه..؟ عجیبه برات چطوری با همچین چیز سنگینی هنوز عقلم سرجاشه؟ من مثل اون پیریای خرفت نیستم
با دوتا شات نشئه بشم و بتونی پولامو کش بری..*

*هی..بس کن من کِی همچین حرفی زد..پوف فقط میخوام سریع مست بشی که از دستت راحت بشم..*

کای مچ دست کیونگو گرفت تا توجهش رو بیشتر جلب کنه..

*اوم..متاسفم ولی کل این بطری هم بخورم مست نمیشم..من دوتا مشکل بزرگ تو زندگیم دارم..اینکه خیلی دیر مست میشم و دوم.. دیر ارضا میشم..*

*هوفف..متاسفم ولی برو پیش دکتر از دست من کاری بر نمیاد...*

*همش تقصیر اون عوضیه..*

کیونگ که از حرفای کای سر در نمیاورد یه ابروشو سوالی بالا داد تا بفهمه از چی حرف میزنه..کای کل بطری رو یه جا سر کشید تا یکم هوش از سرش بپره تا بتونه راحت تر حرفاشو بزنه..کیونگ شوکه به پسر مقابلش زل زد و سریع بطری رو از دستش کشید..

*هی هی ..بسه...مست نمیشی قرار نیست که خودتو به فاک بدی..این خیلی سنگینه معدتو داغون میکنه..*

کای که فقط یکم حالت حرف زدنش تغییر کرده بود ولی هنوز هوشیاریش رو داشت قطره ای از چشمش ریخت و شروع کرد به حرف زدن

Lust In RevengeDonde viven las historias. Descúbrelo ahora