🔮Photo box🔮

221 53 19
                                    

خخخخخ ببینید کی اینجاست منه منه کله گنده☺☺☺
اول این پارت رو بخونید بعدا فحش بدید بای.
🗡Part:32🗡

💍جعبه ی عکس💍

بالاخره بعد کش مکش های فراوان خونه ی کریس و سوهو آماده شده بود برای جشن گرفتن یه کریسمس دیگه
و الان هرچهار نفرشون دور میز شام نشسته بودن ....البته نه مثل قدیم و با جوی معذب که مثل همیشه شکننده ی این سکوت سهمگین کسی نبود جز بکهیون

*گااااد نگاشون کن مثل تازه عروس داماد ها میمونن:/*

و چان در تایید حرفش ادامه داد

*دقیقا...چرا مثل اسکلا همدیگه رو نگاه میکنید غذا یخ زد..سوهو تو چرا مثل دخترای ۱۸ ساله لپات گل افتاده..*

*یول ولشون کن یکم دیگه بگذره این استیک ها فاسد میشن بیا خودمون بخوریم*

همونجوری که لپای چانبک درحال پر و خالی شدن بود بالاخره کریس راضی شد چشم از صورت سفید بانی محبوبش که چندماه از هم دور بودن برداره و شروع کرد با کارد و چنگال استیک توی بشقاب سوهو رو تکه کردن

*ن...نمیخواد ریس خودم بلدم..*

*هیشش..دوست دارم من برات انجام بدم عشقم حالا دهنت رو باز کن...*

چان و بک هاج و واج به اون دو نگاه میکردن که همزمان هردو به حالت تصنعی عوق زدن

*ایییی مثل کی دراما های آبکی میمونه..*
*کریس چقدر چندش شدی این چند وقتی که نبودی*
*فککنم مغزش تو آب و هوای کانادا یخ زده*
*مگه مغزی هم داشت ؟...من که چیزی یادم نمیاد..*

کریس که دیگه داشت مخش سوت میکشید چنگال رو دست سوهو داد و به حالت تهاجمی سمت چانیول خیز برداشت و یکی از گوش های بزرگش رو لای دندونش گرفت...

*عاخ عاخ عوضییییی وحشی کندددد گمشو اون ور مرتیکه چندش مزخرف...عاااااییی*
*ریسسسسس ولکن گوش شوهرمووو ...*

*یول خفه میشی یا پرتت کنم از خونم بیرون؟..*

بعد از اینکه گوش بیچاره ی چان از لای دندون های کریس قرمز شده بیرون دراومد توجه همشون به خنده های زیبا سوهو جلب شد..

*عااااره بایدم بخندی همسر وحشی آمازونیت برگشته منم بودم جات خوشحال میشدم...*

*یول عزیزم خوبی..؟.؟ میخوای یخ بیارم بزارم روش..؟*
*نه بیبی بوسش کنی خوب میشه:((*

*گمشو بابا مرتیکه ی دراز بعد به کریس میگه مغزش یخ زده..گوش تفی تورو بوس کنم؟ ویح گمشو برو بشورش همش آب دهنیه..*

چانیول با حالت قهری روش و گرفت و سمت دستشویی رفت..بعد از چند ثانیه سکوت کریس گفت

*ب..بک..؟
بکهیون با دهن پر هومی گفت تا کریس ادامه بده

*اوم...میگم از ل...لوهان خبری داری؟ ح...حالش بهتر شده؟؟*

کریس با شک همراه ترس از واکنش سوهو اون کلمات رو به زبون آورد ولی از طرفی نمیتونست جلوی حس کنجکاوی و دلتنگیش رو بگیره..

Yayımlanan bölümlerin sonuna geldiniz.

⏰ Son güncelleme: Mar 11, 2022 ⏰

Yeni bölümlerden haberdar olmak için bu hikayeyi Kütüphanenize ekleyin!

Lust In RevengeHikayelerin yaşadığı yer. Şimdi keşfedin