🔮Fatherly kiss🔮

231 58 20
                                    


🗡Part : 12🗡
🕴بوسه ی پدرانه🕴

"فردا شب زندان"

"زندانیا هفته ای یک بار باید حموم کنن دوشنبه ها روز نظافت و سه شنبه ها روز ملاقات"

همینجوری که سمت حموم میرفتن کیونگسو درمورد قوانین مختلف زندان حرف میزد و لوهانم با دقت بهشون گوش میداد ...اون چند روز تونسته بود با هم اتاقی هاش خیلی صمیمی بشه و حتی جمین و یوتا هم که روز اول براش ترسناک بودن چندجا هواشو داشتن و نزاشتن کسی بهش چیزی بگه اون آجوشیم که تو اتاق بود بهش دوختن در حد ابتدایی رو یاد داده بود و بیشتر براش خاطره تعریف میکرد..

داخل حموم که شدن فضای بخار گرفته ای داشت ده تا دوش آب سمت راست و ده تا سمت چپ دقیقا روبه رو هم
جلوشون درای کوتاهی بود که خیلی کم جلوی معلوم شدن بدنشون رو میگرفت..
لوهان و کیونگ سمت دوشای یکی مونده به آخر و آخری رفتن که صدای نگهبان اومد

"بیست دقیقه بیشتر وقت ندارین به جای ور رفتن با خودتون سریع کارتون رو بکنید و بیاین بیرون"

سریع شیر آب روباز کرد و بدن خستش رو به آب گرم اونجا دعوت کرد صدای آواز خوندن جمین از اون طرف میومد ولی به خاطر اینکه بیست تا شیر آب داغ باز بود فضای حموم رو مه گرفته کرده بود و نمیتونست ببینتش فقط صداشو میشنید که یهو گفت

"کیوونگ...کارت که تموم شد بیا کمر منو لیف بکش"

"مگه من نوکر باباتم"

"ناز نکن دیگه دسر امشبم رو میدم بهت"

"نچچ..."

"خیله خب مفت خور برا فردا هم میدم"

"حله.."

لوهان لبخندی به مکالمه ی اون دو نفر زد چه خوب بود که با بهترین آدمای اونجا آشنا شده بود...تو این سیاهی زندگیش بازم برای یه بار دیگه یه شانس کوچیک کرد که...
در  روبه روش باز شد و توی اون مه سه نفر وارد فضای کوچیک زیر دوش شدن...یکیشون جلوی دهن لوهان رو گرفت و اون یکی از پشت دستاش رو اسیر خودش کرد تا تکون نخوره...نفر سوم هم که به نظر میرسید رئیسشون بود با نیشخند کثیفی جلوش ایستاده بود

"هیشش...سریع کوچولو بیا تا وقت تموم نشده کارمون رو بکنیم..قول میدم اگه پسر خوبی باشی
بتونی توام ارضا بشی" (حروم زاده😒)

لوهان تکونای ریزی میخورد و سعی داشت خودشو آزاد کنه ولی مگه میشد با سه نفر که دو برابر خودش بودن درگیر بشه؟ به تقلا هاش شدت بیشتری داد و سعی داشت از پشت اون دستای قوی و کثیف صدای خودشو به کیونگ برسونه..چون فضا بیش از دو متر جلو تر رو مشخص نمیکرد مسلما دوستاش نمیتونستن چیزی ببینن و کمکش کنن

"آروم باش دیگه وروجک .. هی مّت رو زانو بشونش فعلا وقت برا به فاک دادنش نداریم ولی فک کنم با اون دهن خوب بتونه ساک بزنه"

Lust In RevengeDonde viven las historias. Descúbrelo ahora