وقتی همین رو حس کردم که کسی برای اولین بار داره نقاشیمو میکشه میخواستم بلند شم ولی گفتم حداقل برا اینکه قبلش ضایع نشم...
+منو میکشی؟
_آره. اشکالی نداره که؟
زودی رفتم و وایستادم بالا سرش درسته! نقاشی منو میکشید!
یه لحظه خییییییلی خوشحال شدم واقعا ذوق زده شدم و گفتم : چقد خوب کشیدییییی
_ واقعا؟
+ آرههههه خیلی خوب شده
_پس بشین بزار تمومش کنم.هوم؟
+اوکی اوکی
و سریع همونطور که بودم نشستم تا نقاشیش تموم شه
وقتی مدادش رو کنار گذاشت سمتش برگشتم و گفتم :تموم شد؟
_آره
+میشه... میشه بمونه پیش خودم؟
خیلی راحت ورق رو کند و به من داد*-*-*-*-*-*-*-*-*
عکس نقاشیش رو اول پارت گذاشتم...
ESTÁS LEYENDO
How did we get here
No Ficciónفقط... نوشتن اتفاقات زندگیم و... ووت مهم نیست خوشحال میشم کامنت بزارین(البته اگه کسی بخونتش)