_حوصلم سررفته...
+منم...
_آهههه چیکار کنیم
این مود اکثر وقتامون بود و خب... به خاطر همین انقد خلاقیت به خرج میدادیم
+چیکار داری میکنی؟
_کاری میکنم دیگه نیمکتامونو عوض نکنن و اگر هم عوض کردن مال من مشخص باشع
و بهش نگاه کردم که داشت با غلط گیر اسمش رو به کره ای کوچیک مینوشت یه گوشه میز
پس
منم رفتم و مال خودم رو نوشتم!
+همین؟
_نه.اومم دیگه چیکار کنیممم
+آها. بیا اینو بکشیم
و سعی کردم شکلی که قبلا زیاد دیده بودم رو بکشم
_یین و یانگ!
+آره همین
من اونی که سفید با نقطه مشکی وسطش بود رو کشیدم و صنم هم با غلط گیر همونو کشید و سیاهش کرد و داخلش یه نقطه رو سفید گذاشت
_قشنگ شد
+اوهوم.
_بیا یه چیز دیگه هم بکشیم
+چی؟
_اینو
و با دستش قلب بهم نشون داد
+خوبه!
و بعدش هم یه سری غذاهای مورد علاقه
سریال های موردعلاقه و خواننده و بازیگرای مورد علاقمونو به کُره ای کنارش نوشتیم
نیمکتا... میدونین که وضعش چجوریه
فقط یه چیزی به ذهنم رسید
_بیا یه خورده تمیزشون کنیم...
+چجوری
خط کش آهنی صنم رو برداشتم و از سرش به عنوان کاردک استفاده کردم و با خراش دادن تمام غلط گیرای قبلی رو از رو میزم پاک کردم
+تمیز بودن خیلی خوبه...
_آره واقعا
و نگاهمون به دیوارا و در کلاس افتاد...
و اینطوری شد که فرداش هم هماهنگ کردیم و یکیمون چنتا دستمال و آب،و یکیمون همه چی پاک کن آورد و افتادیم به جون در و پنجره و شوفاژای کلاسمون
_شما دوتا چیکار میکنین؟!
و ماهم باهم جواب دادیم "کلاسو تمیز میکنیم! کار بدیه؟"
_نه فقط... شبیه مامانا شدین
منم زود گفتم"بیخیال! هرکی اینور اونورو پاک کنه شبیه ماماناست؟! "
*-*-*-*-*-*-*-*-*
عکس اون دوتا نقاشی ها رو هم گذاشتم👀
ESTÁS LEYENDO
How did we get here
No Ficciónفقط... نوشتن اتفاقات زندگیم و... ووت مهم نیست خوشحال میشم کامنت بزارین(البته اگه کسی بخونتش)
