1398/7/10
هم تختیم... بازم غایب بود
فکر میکردم دختری که نقاشیم رو کشید (که فهمیدم اسمش صنم ئه) امروز بازم پیشم بشینه ولی وقتی اومد کلاس مستقیم خودشو کوبید رو نیمکت و طبق معمول زیپ کیفشو باز کرد و کلشو کرد توش
اسم همه بچه های کلاسو نوشته بودم تو دفتر تا هم یادم باشه هم دبیر ها که میومدن و اسم هارو به ترتیب الفبا میخواستن که من بهشون میگفتم و بنظرم کار جالبی بود برا شروع و یه خورده نشون دادن خودم به معلما
همچینم بچه خرخونی نبودما فقط میخواستم اتفاقات سال پیش دوباره تکرار نشه.همین

KAMU SEDANG MEMBACA
How did we get here
Nonfiksiفقط... نوشتن اتفاقات زندگیم و... ووت مهم نیست خوشحال میشم کامنت بزارین(البته اگه کسی بخونتش)