جنی شوکه سرشو بالا گرفت و خواست چیزی بگه که با جدیت جیمین گفت
-نیازی ندارم
جونگ کوک دستشو رو شونه ی جنی گذاشت و با لحنی که می دونست روی رئیس شورا اثر گذاره گفت
-این دختر مشاور بسیار لایقیه و من حتم دارم کاپیتان ایوانز در ماموریت بزرگش بهش احتیاج پیدا میکنه...
جیمین با کج کردن گردنش، قلنج شو شکوند و بلند شد تا به شیوه ی خودش جونگ کوک رو سرجاش بشونه که پیرمرد گفت؛
-بسیار خب...من جئون جنی رو به عنوان مشاور همراه کاپیتان ایوانز به شمال میفرستم.جونگ کوک رضایتمند لبخند زد و درد فرو رفتن ناخن های بلند جنی رو توی بازوش نادیده گرفت...
فقط امیدوار بود بتونه عصبانیت جنی رو بعد از این جلسه تحمل کنه!
پیرمرد بلند شد و قبل از اینکه بحث دیگه ای در جلسه مطرح شه گفت
-جلسه ی برادری همینجا با پایان میرسه...به محض آماده شدن کشتی ها باید حرکت کنید.
جنی ناباورانه و جیمین با عصبانیت به رفتن پیرمرد خیره شد. دست جونگ کوک رو از شونه ش کنار زد و زودتر از بقیه اونجا رو ترک کرد.
حتی نمی تونست بگه چقدر از جونگ کوک بخاطر خودسری هاش عصبانیه! اون لعنتی از هیچ چیزی خبر نداشت و حالا با کمال میل فرستاده بودش تو جهنم!
کلافه از پله ها پایین رفت و سعی کرد توی اون شلوغی بیش از حد راهشو باز کنه.
به سختی از بین دو مرد قوی هیکل که راه رو بسته بودن رد شد و جلو رفت که کسی بازو شو گرفت و از جمعیت بیرون کشید.
با فکر اینکه اون جونگ کوکه سرشو چرخوند و خواست مشتی حواله ی صورتش کنه که ناگهان با شدت به دیوار کوبیده شد..دردمند نالید و چشم هاشو بهم فشرد، سرشو بالا برد و خواست چیزی بگه که با دیدن جیمین درست توی یک قدمیش شوکه شد.
جیمین اونو به دیوار فشرد و پوزخند زد
- جالبه نه؟ اینکه بعد از این همه سال اینجا همو ببینیم!
جنی اخم کرد. توی یک لحظه زانو شو بالا آورد و هلش داد، بین شون فاصله انداخت و دستاشو از دستای جیمین آزاد کرد.
از هم دور شدن و همزمان باهم تپانچه هاشونو به سمت همدیگه هدف گرفتن.
جیمین سرشو کج کرد و گفت
-زندگی با هویت یه آدم مرده چه حسی داره؟
جنی خواست چیزی بگه که صدای سوت زدن کسی اتصال نگاهشونو قطع کرد
جونگ کوک سوت زنان بهشون نزویک شد، خونسرد و بی حس جلو رفت.
بین شون ایستاد، نوک اسلحه هاشونو هل داد بالا و گفت
-انگار همو می شناسین!
جیمین با پوزخندی عمیق تپانچه شو برای جونگ کوک انداخت
-بابت هدیه ت ممنون!
نگاه کوتاهی به جنی انداخت و بی حرف دیگه ای ترک شون کرد...
جنی نفس حبس شده شو رها کرد و چشماشو بست.
جونگ کوک اون تپانچه رو توی غالف خالی کمرش گذاشت و گفت
-لیاقت نداشت این عروسکو نگه داره!
-فقط بگو دلیل اون کار احمقانه ت چی بود جئون جونگ کوک...قبل از اینکه با تپانچه ی عزیزم بهت شلیک کنم!
جونگ کوک شونه شو به دیوار اون راهروی باریک و خلوت
تکیه داد؛
-خودش بود نه؟
وقتی سکوت جنی رو دید، جلوش ایستاد و با جدیت گفت
- شش سال فرار کافیه...باید باهاش رو به رو شی و بهش
واقعیت رو بگی! نه اینکه مثل ترسو ها قایم شی و عذابی رو تحمل کنی که باعثش پدر همون ادم بوده!
جنی بغضشو قورت داد و نالید
-تو هیچی نمی دونی کوک
جونگ کوک موهاشو نوازش کرد و لبخند زد
هر چیزی که باید و میدونم...و این بهترین کاری بود که کردم!
YOU ARE READING
Pirates "دزدان دریایی" (کامل شده)
Action"دزدان دریایی" کاراکتر:جیمین (BTS). جنی (BP). جونگ کوک (BTS). رز (BP). هوسوک (BTS) ژانر:دزد دریایی، رمنس، اکشن، فانتزی "سال 1789 قیام قاتلانی باستانی به اسم اساسین ها، گروهی که در سایه ها و برای مردم میجنگن... یک دزد دریایی و یک اساسین با عشقی تمام...