part .7.

304 71 88
                                    


واتپد بوی مرگ میده از بس خلوته:))
امیدوارم لذت ببرید💙
------------------------------------------------------------------

لیا-میدونی رفیق! این کار همیشه جواب نمیده.. درواقع بیشتر وقتا عمل نمیکنه.
هانا-فقط مطمئن شو کسی نمیاد داخل!

هری پوزخند زد و به کلید روی در اشاره کرد.

هری- اون کلید بیشتر از سه دور توی قفلش نمیچرخه.

هانا چشماش رو چرخوند و پک عمیقی از رول ویدش زد. لیا به هری نگاه کرد و گفت:فکر کنم داری از اینکه اصرار کرد تا باهاش بیای پشیمونش میکنی!

هانا بشکن زد و با انگشت سبابه‌ش به لیا اشاره کرد و گفت:حق با اونه.. با اینکه معمولا اینطور نیست.

هری خندید و لیا مشتش رو به رون هانا کوبید و باعث شد هانا وسط خندیدن، ناله کنه.

هری-وقتت داره تموم میشه. عجله کن!

هانا تند سر تکون داد و پک آخر رو از ویدش زد و داشت خودش رو توی صفحه ی خاموش موبایلش نگاه میکرد که صدای جاستین رو شنید و مات رفت.

هانا و هری به هم نگاه کردن و لیا زمزمه کرد.

لیا- این نمیتونه واقعیت داشته باشه..

وقتی نگاه اون دو نفر رو روی خودش دید گفت:ما داریم تو بدشانسی‌های پشت سر هم‌مون دفن میشیم!!

هانا که مضطرب شده بود به بازوی هری چنگ زد و نالید.

هانا-یالا هری.. تو با من میای. تو سنگ شانس منی نمیتونم بدون تو برم اونجا!!!

لیا که خنده‌ش گرفته بود به هری نگاه کرد. توی اون موقعیت تنها راه نجاتشون اون مرد بود.

هری چشماش رو برای هانا چرخوند و باعث شد لیا سرش رو پایین بندازه و ریز ریز بخنده.

هری-سنگ شانس!؟ تو دیوونه ای؟

هانا بازوی هری رو با هر‌ دو دستش فشار داد و گفت:هی فقط با من بیا و...

پیچیدن صدای ماری توی راهروی بیمارستان مانع ادامه دادن حرفش شد و دستاش رو بازوی هری شل شد.

ماری-تو باید هرچه زودتر از اینجا بری جاس.. بقیه ی حرفات رو شب میشنوم.. بعد از تموم شدن کارم.. الان فقط سرک کشیدنو تموم کن و برو!

صدای جاستین واضح نبود و باعث شد اون سه نفر از شنیدن حرفاشون ناامید بشن.هری بلند شد و لباسش رو مرتب کرد که هانا به حرف اومد.

هانا- هی کجا میری؟فراموش که نکردی!؟ اون نباید از چیزی بو ببره.

هری چنگی توی موهاش زد و فقط سر تکون داد و به در نزدیک شد تا بتونه بفهمه اون بیرون چه خبره.
لیا غر زد.

لیا- باید میدونستیم! اون احمق تر از اینه که شرایط رو درک کنه.
هانا- ببینم مگه اون دیشب تیر نخورده بود؟

ChosenWhere stories live. Discover now