قسمت هفدهم: دردسرساز

1.5K 263 467
                                    

صبح زود بود که چانگبین همراه کیم هونگ جونگ(برادر سونگمین) توی عمارتش نشسته بودن و منتظر بودن.

صبح زود بود که چانگبین همراه کیم هونگ جونگ(برادر سونگمین) توی عمارتش نشسته بودن و منتظر بودن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چانگبین گفت: "بهش اعتماد داری؟"

هونگ جونگ گفت: "آره مدت زیادیه میشناسمش.از افرادمه"

چانگبین پوزخند زد و گفت: "ببینیم و تعریف کنیم."

همون موقع در به صدا در اومد. آلفا وارد شد و درو پشت سرش بست. جلوی دو تا آلفا احترامی گذاشت و با اشاره هونگ جونگ نشست.

هونگ جونگ پرسید: "چی شد؟ اطلاعاتی ازش گرفتی؟"

سان گفت: "وقتی مست بود گفت که شب جشن همراه امپراطور به سامپول رفته"

هونگ جونگ گفت: "کی فکرشو میکرد دهن وویونگ انقدر لق باشه"

سان گفت: "انقدرام آسون نبود. چند ماهه دارم روش کار میکنم تا انقدر بهش نزدیک شدم."

هونگ جونگ کیسه حاوی نقره رو جلوی سان انداخت و گفت: "به دوستی باهاش ادامه بده

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

هونگ جونگ کیسه حاوی نقره رو جلوی سان انداخت و گفت: "به دوستی باهاش ادامه بده. شاید هنوز بدردمون بخوره"

سان مردد اطاعت کرد و با دستور هونگ جونگ خارج شد.

چانگبین محکم دستشو روی میز زد و گفت: "میدونستم. بخاطر همین نمیذاشت به هوانگ حمله کنیم. میدونست کار منه و دنبال نقطه ضعف بود"

هونگ جونگ بیخیال شونه بالا انداخت و گفت: "تو که جمعش کردی نگران چی هستی؟"

چانگبین بلند گفت: "جمعش کردم؟؟ مینهو فهمیده. فکر کردی دست روی دست میذاره؟ کاش برادر بی عرضه ت نصف سان عرضه داشت. شیش ماهه نتونسته بکشوندش عمارتش"

Frozen fire[Complete]Where stories live. Discover now