Chapter 4

946 217 51
                                    

Controlled Love Chapter 4

Louis' POV

"بلوز آبی یا سفید؟" من از نایل که خیلی سرش با پیام دادن گرمه که بهم توجه بکنه میپرسم.

"نایل!" من داد میزنم و اون تقریبا گوشیش میافته.
اگه من انقدر عصبانی نمی شدم که اون منو داشت نادیده می گرفت ، شاید می خندیدم.

"تو قراره بهم کمک کنی نه اینکه به عشقت پیام بدی!"

من میگم و اون چشم هاش رو میچرخونه و به بلوز آبی اشاره میکنه و برمیگرده به پیام دادن و بهش خیره میشم همینطور که بلوز رو میپوشم.

من بلوز آبی رو با یه شلوار مشکی ست کردم و فقط موهام رو به پشت شونه کردم. تو آینه به خودم نگاه کردم و از نتیجه راضی بودم.

"نااااایل!چطور بنظر میرسم؟"
میپرسم و اون بهم نگاه میکنه و یه انگشت شست (به معنی قبول کردن) بهم تحویل میده و به پیام دادن برمیگرده . من آه میکشم و کلید ها رو کیف پولم رو برمیدارم و داخل شلوار جینم فرو میکنم‌.

"اوکی حالا دارم میرم.بعدا برمیگردم."

وقتی از در بیرون می روم فریاد می زنم. من به خود زحمت ندادم منتظر بمانم تا اون جواب بده ، چون اون به هر حال مشغول پیام دادن بود.

___________________

من ماشینم رو کنار کافه Bean پارک میکنم و خاموشش میکنم.

سعی میکنم که اضطرابم رو کم کنم چون میخوام اولین اثر خوب رو بزارم و نمیخوام که مثل یه آدم مضطرب بنظر برسم.

از ماشینم پیاده و وارد کافه ی زیبا میشم.

چشمام در جستجوی مرد مو فرفری در اتاق می چرخه. احساس می کنم یک جفت چشم به من خیره شده و برمی گردم و با اون جفت چشم سبز آشنا ،ملاقات می کنم.

نفسم لرزون رو بیرون میدم و به طرف قسمتی که در اون مرد اونجا بود حرکت میرم.

"شما باید آقای استایلز باشید." من میگم و دستمو دراز میکنم و اون به طرز جذابی لبخند میزنه و دستش رو بلند میکنه تا دست بده.

"هری صدام کن." اون با بم ترین صدا میگه که باعث میشه زانوهام سست بشن.

"باعث افتخاره که ملاقاتت کنم هری." میگم و ازش تشکر میکنم وقتی که یه صندلی برام بیرون میکشه.

"امیدوارم مشکلی نداشته باشه که من از قبل برات یه چیزی سفارش دادم تا بنوشی." اون میگه.

"نه مشکلی نیست." واقعا مطمئن نیستم که دیگه چی بگم.

کمی ناخوشاینده وقتی گارسون با قهوه های ما میاد و من به طور آزمایشی جرعه ای می نوشم و تمام مدت چشم های اون به من دوخته شده.

"تو به اندازه ی عکسی که داخلش بودی زیبایی حتی زیباتر ." اون میگه و من مطمئنم که به اندازه ی یه گوجه فرنگی قرمزم.

Controlled Love [L.S]Where stories live. Discover now