Chapter 22

758 151 60
                                    

آهنگ این چپتر: Look after you by: Louis Tomlinson

Controlled Love Chapter 22

Louis' POV

"بله بابا،آه. بله،خدایا. وقتی ما اونجا رسیدیم لطفا خوب باش. آره،اوکی. منم دوست دارم. خدافظ."

من گوشیمو با آه کشیدن خاموش میکنم.

"آماده‌ای که بریم لاو؟"

هری میپرسه و من سر تکون میدم وقتی که اون انگشتامونو تو همدیگه قفل میکنه. ما تو راه خونه‌ی بابام برای شام هستیم. بابام ازم میخواست که دوست دخترش رو ملاقات کنم پس ما قراره برای شام بریم و هری میخواست باهام بیاد تا خانواده‌ام رو ملاقات کنه.

من یه جورایی هیجان زده‌ام که زنی رو ملاقات کنم که بابام رو خوشحال‌ترین کرده که تابحال تو این مدت طولانی ندیده بودم.

خب، از وقتی که اون از مادرم طلاق گرفت،مثل قبل نبود ولی الان من میتونم تغییر درون بابام رو ببینم.
اون هرگز انقدر زیاد لبخند نمیزد تا وقتی که با اون دختر آشنا شد. و اگه اون بابام رو خوشحال میکنه،پس منم خوشحالم.

اوضاع بین هری و من عالی پیش میره. بخوام صادق باشم،من هنوز نمیدونم که رابطمون کجا ایستاده. اون اعتراف کرده که عاشقم شده و ما دوباره بعد از اون عشق بازی کردیم،اما ما واقعا هرگز نشستیم که راجع به رابطمون صحبت کنیم.

منظورم اینه که من میتونم اونو دوست پسرم صدا بزنم‌؟
اون گفت که اهل رابطه نیست ولی بهم گفت که عاشقمه پس گمون میکنم که ما باهم دیگه‌ایم.

این واقعا پیچیده‌ست. و من میدونم که اعتنا نکردن به این موضوع باعث مشکلات بیشتری میشه ولی درحال حاضر ما خوبیم.
اون هفته‌ی پیش منو به یه قرار برد و حتی بیشتر تو خونه ی من موند از اونجایی که من تقریبا همیشه تنهام.

اون چیزایی که یه دوست پسر نرمال انجام میده رو بجز،بستنِ من و روش خودش انجام میده،که حتی اونم،خیلی نرماله.

از وقتی که اون شب اون یکم درمورد بچگیش گفت، ما راجع به گذشته‌ی اون حرف نزدیم.
و من بیشتر بهش فشار نخواهم اورد.

ولی بخشی از وجودم هنوز فکر میکنه که چیزای بیشتری برای این مردِ تا حدی شکسته وجود داره.
و قطعا چیزیه که هنوز اونو آزار میده.

ولی من نمیخوام چیزی که الان داریم رو خراب کنم. اما میدونم یکی از همین روزا چیزی قراره بیاد و همه چی رو خراب بکنه. پس من قراره چیزی که حالا داریم رو عزیز بدونم.

"رسیدیم. حالت خوبه؟"

اون میپرسه،منو از افکارم بیرون میکشه.
سمتش برمیگردم و لبخند میزنم وقتی که سر تکون میدم.

اون دستمو تو دستاش میگیره و یه بوسه‌ی آروم روشون میکاره. قلبم از حرکت اون ذوب میشه و هردومون از ماشین بیرون میاییم.

Controlled Love [L.S]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang