Chapter 6

1.1K 217 229
                                    

Controlled Love Chapter 6

Louis pov

"پس داری به یه قرارِ دیگه میری!این واقعا خوبه."

نایل میگه وقتی من لباس پوشیده بودم که برم و هری رو ملاقات کنم.

"منظورم اینه که من واقعا شوکه شدم که تو باهاش هم عقیده ای."

اون میگه و من میخوام چشمامو بچرخونم.

در اصل این یه قرار دوم نیست.من میرم که باهاش یه قرارداد ببندم که اون مالکیت منو داشته باشه برای ۶ ماه آینده.ولی لازم نیست نایل اینو بدونه.

"من باید زود برم.تو خونه میمونی یا باید کلیدای خونم رو بردارم؟"

من میپرسم وقتی داشتم دکمه های پیراهنم رو میپوشیدم.

"نه من خونه نمیمونم پس پیشنهاد میکنم کلیداتو برداری چون من تا فردا خونه نیستم."

اون با یکم قرمز شدن میگه و من بهش پوزخند میزنم.

"اوه نایلر داره یه کارایی میکنه!"

من سر به سرش میزارم و اون غر میزنه.

"حداقل من یه کارایی میکنم."
اون میگه و من بهش زل میزنم و کیف پول و کلید هامو برمیدارم.

"هرچی.الان ساعت ۶:۳۰ عه و من قراره اون رو ساعت ۷ ببینم."

میگم و زمان رو توی گوشیم چک کردم قبل از اینکه قفلش کنم و بذارمش تو جیبم.

"باشه.خوش بگذره لو."

اون میگه و بغلم میکنه و من ازش خداحافظی میکنم.
من میرم تو ماشینم که به سمت کافه‌ای که دفعه پیش همو ملاقات کردیم برم.من استرس دارم.هیچ چیز تعجب آوری اونجا نیست.

من همیشه موقع دیدن آدمای جدید استرس دارم.ماشینمو پارک و قفلش میکنم.

من میرم تو و میبینم که هری عقب کافه نشسته.به طور واضحی میلرزم وقتی داشتم سمت میز میرفتم.وقتی میرسم اون به بالا نگاه میکنه و لبخند میزنه و بهم نشون میده که بشینم.

"تو خوب به نظر میای."
اون میگه و من به طور غیر ارادی قرمز شدم.

"مرسی."
من با خجالت میگم و اون پوزخند میزنه.

"پس میخوای مستقیم بریم سراغ این یا اول سفارش میدی؟"

اون میپرسه و من شونه هامو بالا میندازم.

اون به نظر دلخور شده بخاطر جوابی که دادم ولی چیزی نگفت و فکشو بهم فشار میده.

"فکر کنم اول باید سفارش بدیم." اون میگه و بهم یک منو میده.من ازش منو رو میگیرم و ازش تشکر میکنم و اون لبخند میزنه.

گارسون میاد و سفارش هامون رو مینویسه.
ما آروم و ساکتیم تا وقتی که سفارشامون رو آورد.
وقتی خوردن رو تموم کردیم من ازش تشکر میکنم چون اون میخواد پول غذا رو پرداخت کنه .

Controlled Love [L.S]Where stories live. Discover now