Chapter 30

739 130 242
                                    

Controlled Love Chapter 30

Harry's POV

من با اضطراب پرستار رو دنبال میکنم وقتی اون منو به سمت اتاق بیمارستان هدایت میکنه. وقتی وارد میشم، میبینم که لویی روی تخت بیمارستان دراز کشیده، دستش رو شکمشه و قلب من میشکنه.
با عجله به سمتش میرم و کنار تخت زانو میزنم.

"لو." میگم و اون بهم نگاه میکنه و یکم بهم لبخند میزنه.

"حال بچه-"

"بچه حالش خوبه."

اون میگه و من یه نفس راحت میکشم.

"اونا هرجوری که بود،خونریزی رو متوقف کردن و بچه رو نجات دادن."

اون میگه و شکم کوچیکشو مالش میده.

"من خیلی متاسفم سوییت هارت."

من میگم و اون شروع به گریه کردن میکنه.

"من دلم برات تنگ شده بود هری."

اون میگه،
صداش آروم و آسیب پذیره.

"من خیلی متاسفم لو. من خیلی خراب کردم و میخواستم بهت توضیح بدم که تو چی دیدی ولی بهم فرصت ندادی. اون پسر،دوست پسر سابقم بود،اون تلاش کرد که دوباره برگردیم پیش همدیگه ولی من ردش کردم. اون بهم گفت که دوستم داره و منو بوسید. اعتراف میکنم که اونو کنار نزدم و تو حق داری که عصبانی بشی ولی اون بوسه هیچ ارزشی نداشت. قطعا هیچی. میخوای بدونی چرا؟"

میپرسم،دستاشو میگیرم،انگشتاشو تو انگشتای خودم حلقه میکنم و به چشم های آبی خیلی براقش خیره میشم.

"چون تو تنها کسی هستی که یه چیزی احساس میکنم وقتی ما همدیگه رو میبوسیم. وقتی که اون پسر منو بوسید،من هیچی احساس نکردم.متوجه شدم که هیچی از گذشته‌ی نگه نداشتم.

اون بوسه باعث شد که متوجه بشم که چقدر من دوستت دارم. هیچ وقت بهت نگفتم که تو چقدر برام ارزش داری و این اشتباهیه که ازش همیشه پشیمونم."

من‌ میگم،دستاشو میبوسم.

"با تمام وجودم،دوستت دارم لویی. تو منو کاملا تو هرجای ممکنی داری. از اون لحظه‌ای که ما همدیگه رو ملاقات کردیم، تو منو داشتی. حالا که اینو میدونم،هرگز نمیذارم دوباره بری. و من تو یا بچمون رو رها نمیکنم."

میگم و اشک های اونو پاک میکنم.

"من خیلی متاسفم بابت اینکه یه فرصت بهت ندادم تا توضیح بدی. وقتی متوجه شدم،میخواستم بهت بگم که قراره یه پدر بشی،ولی داخل دفتر شدم و...رفتم.

نمیخواستم نزدیکت باشم. و باید میموندم. با خودم گفتم از شروع رابطمون،سرنوشتمون بده ولی دیگه اینطور فکر نمیکنم. میدونم که از پسش برمیاییم. باهمدیگه. میخوام که دوباره شروع کنیم."

اون میگه و من لبخند میزنم و سمتش خم میشم تا لب هامونو برای یه بوسه ی کاملا آروم و عاشقانه، بهم دیگه وصل کنم.

Controlled Love [L.S]Where stories live. Discover now