Chapter 17

717 146 72
                                    

Controlled Love Chapter 17

Louis' POV

من با یه سردرد شدید بیدار شدم و قطعا هیچ یادآوری‌ای از شب گذشته ندارم.

از تخت خوابم بیرون اومدم و فهمیدم که لختم.یه دفعه فلش بک از هری و من ظاهر شد و سرخ شدم وقتی به یاد اوردم که اون منو بسته بود و داشت به فاکم میداد.
ساعتو چک میکنم و میبینم که ۷ عه پس تقریبا ۳۰ دقیقه زمان دارم که برم کلاس.

متاسفانه امروز چهارشنبه‌ست و هنوز دو روز بیشتر تا آخر هفته دارم.
به سرعت داخل حموم میشم و یه دوش میگیرم. وقتی که دوش گرفتم و لباس پوشیدم،به طبقه پایین میرم و نایل و زین رو پشت میز میبینم که از قبل لباس پوشیده بودن.

"صبح بخیر لو،قهوه میخوری؟"

نایل میپرسه و من سرمو تکون میدم.
برای خودم چندتا نون برمیدارم تا یکم تست درست کنم.
نایل بهم یه فنجون قهوه میده و من سریع تست رو میخورم.

"واو،آروم باش لو. سکس دیشب واقعا باید اشتها برات اورده باشه."

نایل میگه و من موقع خوردن تست خفه میشم وقتی اون و زین با صدا میخندن.

"آممم..."

"ما دیشب صداتونو شنیدم! حداقل کاری که میتونستین انجام بدین این بود که صبر میکردین تا وقتی که مهمونا برن، قبل از اینکه تو و هری خیلی زود همو به فاک بدین."

نایل میگه و من دستمو روی پیشخون استراحت میدم و از شرمساری ناله میکنم.

"چیز دیگه‌ای هست که میخوای بگی و منو بیشتر خجالت زده کنی؟"

من میپرسم و نایل پوزخند میزنه.

"آره،از وقتی که تو هری رو.... ددی صدا کردی؟"

میپرسه و چشمام درشت میشن و خیلی سرخ میشم.

"تو-تو شنیدیش؟"

من میپرسم و اون درحالی که باصدای بلند میخنده سر تکون میده.

"نایل لویی رو تنها بذار.راجع به دیشب بسه،پسر بیچاره انگار نزدیک منفجر شدنه."

زین میگه،سرشو به سمت نایل تکون میده که آروم شده.

"ببخشید بیب."

اون میگه،یه بوسه‌ی ریز روی لب های زین میزنه.

"خب اون خجالت آور بود."

من زیر لب میگم و فنجون و بشقاب خالیم رو تو سینک میذارم. برمیگردم تا زینو و نایلو ببینم که یه مکالمه‌ی آروم دارن پس یه بهونه میارم که کیفم رو بردارم برای جلسه ی امروز که برنامه چیده بودم.

"میخوای برسونیمت؟ زین میخواد منو به سرکار برسونه پس میتونی بیای با ما سوار شی."

نایل میگه وقتی من برمیگردم.

Controlled Love [L.S]Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora