Part 1⛓

23K 1.6K 595
                                    


تو حجم زیاد از آدم هایی که صورت هاشون رو با ماسک های عجیب و غریب پوشونده بودن داشت دنبال هدفش می گشت.
حالا سوال پیش می اومد که هدفش کی بود؟ یه دو رگه ی آمریکایی کره ای 30 ساله با موهای بلوند و چشم های رنگی و صورتی که بیشتر به شرقی ها شباهت داشت، البته اگه رنگ چشم ها و موهاش رو فاکتور می گرفت!
با احتیاط از بین جمعیت مست رد می شد. دو زن جذاب توجهش رو جلب کردن، سمتشون قدم برداشت و تعظیم نصفه و نیمه ای کرد و رو به زنی که خوش هیکل تر بود گفت:
_ واو خانوم زیبا، من به شخصه جذابیت شما رو تحسین می کنم، درست مثل یه ستاره بین این جمعیت می درخشین!
ابروهای زن سمت بالا کشیده شد و لبخند جذابی روی لب های سرخش نشست که پشت ماسک روی صورتش پنهان موند. متقابلا سرش رو به نشونه ی احترام کمی پایین خم کرد، سر تا پای مرد جوان و خوشتیپ رو از نظر گذروند و در پاسخ بهش گفت:

_ این درسته که آدم های جذاب و خاص همیشه سراغ بهترین ها و خاص ترین ها می رن، و شما هم جذابیت به سزایی دارین آقای...
جونگوک نیشخندی زد و از توی سینی که خدمتکار جلوش گرفته بود. دو جام ودکا برداشت و یکی ازشون رو به دست دختر داد و گفت:
_ جی کی هستم لیدی
دختر با آرامش ماسک رو از روی صورتش برداشت و به محض اینکه ماسک از روی صورتش برداشته شد. جونگوک اجزای صورتش رو از نظر گذروند. چیزی که نظرش رو جلب کرد و باعث نشستن لبخند روی لب هاش شد دیدن اون چشم های تیله ای آبی و کشیده بود!
بین این خلافکارهایی که تو اون عمارت جمع شده بودن فقط خانواده ی کیم ویکتور چشم های کشیده و رنگی داشتن. چشم هایی که به جز رنگشون به شرقی ها شباهت داشت!
صدای نازک و ظریف دختر، اون رو از افکارش خارج کرد:

- کیم لی لی هستم و از آشنایی باهاتون خوشوقتم آقای جی کی
جونگوک به دستش که جلو آورده بود خیره شد و با شنیدن اسم و فامیلیش نیشخند زد، دستش رو متقابلا در کمال ادب جلو برد. دست ظریف دختر رو گرفت، کمی خم شد و گفت:
- منم همینطور لیدی
لی لی کمی سرش رو کج کرد و به ماسک روی صورت جونگوک خیره شد و گفت:
- آممم، افتخار دیدن صورتتون رو بهم نمی دین آقای جی کی؟
اما جونگوک بی توجه بهش داشت همه چی رو تو ذهنش تحلیل و مرور می کرد.
«لهجه ی آمریکایی کره ای، چشم های کشیده و رنگی، شباهت به عکس پدر و پسر...»
تمام این ها باعث شد بیشتر سعی کنه تا از زیر زبون اون دختر حرف بکشه، پس دستش رو سمتش گرفت و گفت:
- افتخار رقص می دین؟

دختر دستش رو روی دهنش گذاشت و گفت با اشتیاق گفت:
- اوه، البته!
ماسکش رو روی صورتش درست کرد و دستش رو تو دست مرد جذاب گذاشت، با هم سمت جمعیت در حال رقص قدم برداشتن.
تمام مدت سعی داشت حواسش به همه چی باشه و موفق شد اون دختر رو مست کنه تا کمی اطلاعات بدست بیاره!
در حالی که جام نوشیدنی چهارم رو دستش می داد نیشخند زد. دستش رو دور شونه هاش حلقه و بازوش رو لمس کرد. لب هاش رو به گوشش چسبوند، ازش پرسید:
- چند سالته بیبی؟
دختر تو حالت مستی سرش رو رو شونه ی جونگوک گذاشت. به
نیم رخ جذابش خیره شد و با لبخند گفت:
- 23 تو چی؟
نفس عمیق کشید، در حالی که با موهای دختر بازی می کرد و تو همون حال اطراف رو می پایید گفت:

The Trap | VKOOK Where stories live. Discover now