33

349 58 49
                                    

chapter 33


🚫🚫🚫
سرش رو تو گردنم برد و شروع کرد به بوسیدن و مکیدن پوست حساس گردنم.با صدای ضعیفی نالیدم:ولم کن...بازم کن لیام...
بی توجه به حرفم پوست گردنم رو بین لباش گرفت و انقدر مکید که مطمئن شدم یه مارک بزرگ میشه.

دوست نداشتم اینجوری تو این وضعیت باهم سکس داشته باشیم.مست و عصبی بودیم.ولی از طرفی بند بند وجودم میخواستش.خیلی وقت بود که باهم رابطه ای نداشتیم و عمیقا دلتنگ حس گرمای تنش رو تنم بودم.

یه لحظه دستشو بین بدن هامون برد و دیک نیمه سفت شده م رو تو دستش فشرد.باعث شد صدای نالم بلند بشه و بدنمو از رو صندلی بلند کنم ولی دستای بسته شده م اجازه ی کاری رو بهم نمیداد.

لعنتی!درسته که واقعا به خاطره دستام اذیت بودم ولی خب...یه جورایی فتیشش رو داشتم!حس جالبی داشت.سلطه ای که لیام رو من داشت کم کم باعث میشد هورنی بشم.

وقتی سرشو از گردنم بیرون کشید و با اخم نگاهم کرد به خودم اومدم.نمیفهمیدم مشکلش چیه.گیج نگاهش کردم که با صدای بم شده از هورنی شدنش گفت:صدای ناله هاتو کنترل کن نمیخوام کسی غیر خودم بشنوتش

+دست من نیست که!نمی...

-پس به روش خودم انجامش میدم!

دست دیگه ش رو بالا اورد و دوتا انگشتش رو جلوی دهنم گرفت.لبامو به هم فشردم و خواستم مقاومت کنم که با دوباره فشار دادن دیکم نالیدم و لیام از باز شدن دهنم استفاده کرد و انگشتاشو فرو برد داخل دهنم.

مردتیکه عوضی!برای خالی کردن حرصم انگشتاشو گاز گرفتم که با اخم سرشو بالا اورد و آروم غرید:توله سگ کرم نریز!

ترسیده از اخمش شروع کردم به ساک زدن انگشتاش.سرشو پایین برد و مشغول مکیدن و لیس زدن نیپل هام شد.با دست آزادش دکمه و زیپ شلوارمو باز کرد.دستشو داخل باکسرم برد و با حلقه کردن دستش دوره دیکم،از لذت نالیدم ولی به خاطره انگشتای لیام صدام تو دهنم خفه شد.شروع کرد همزمان انگشتاشو تو دهنم جلو عقب کرد و حلقه دستش رو دوره دیکم بالا پایین برد.

لذتی که از حس دستش دوره دیکم داشتم باعث میشد انگشتاشو محکمتر بمکم.انقدر دستشو بالا پایین برد که پریکامم روی دیکمو پوشوند.کم کم داشتم به اوجم نزدیک میشدم و بدنم لرز خفیفی داشت که حلقه دستشو باز کرد و انگشتاشم از دهنم در اورد.
کلافه نالیدم:لیاااممم...

نیشخند همیشگیش رو کنج لبش نشوند و گفت:یکم صبر داشته باش گولدن بوی!

عصبی گفتم:منو با صبرم امتحان نکن لیام!

کشیده گفت:اوووکی!

با دوتا دستش همزمان شلوار و باکسرمو پایین کشید.شلوار و باکسر خودشم همینطور.منو یکم به بالا هول داد و پاهامو از هم فاصله داد تا بیشتر رو بدنم تسلط داشته باشه.انگشتاش رو که حسابی خیسشون کرده بودم رو لای پاهام برد و روی سوراخم کشید.

Fall(Completed)Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ