هی گایز...سکای هستم🍀
قبل از هر چیز ممنون که اکسا رو برای خوندن انتخاب کردین 3>
دوتا نکته هست که لازم دونستم قبل از شروع فیکشن بهتون بگم.اول، از بعضی کرکترهای این فیکشن رفتارهای غلط و کارهای اشتباه سر میزنه، نقش منفی نبودن اون کرکتر به معنی حمایت من از اون کار یا تائید رفتارشون نیست.
دوم اینکه من هیتر یا طرفدار هیچ دینی نیستم، پس قصدم از نوشتن حتی یک بند از این داستان هیت دادن به دین یا آیینی نیست.
دومین مساله اینکه بیشتر از نصف وقایع، فکتها و... که توی داستان میبینید زادهی تخیل منه و صرفا برای باورپذیر تر شدن داستان با کمی واقعیت تلفیقش کردم.
پس اگه روی دین خاصی تعصب دارید، در زمینههایی مثل روحانیت، انرژی، جهانهای موازی و... تحقیق کردین ممکنه مطلبی رو توی این داستان بخونید که به نظرتون غلط یا بیاحترامی به دینتون بیاد اما ازتون میخوام قبل از هیت دادن یه سر برگردید به کاور داستان و از قسمت ژانرها fictional رو یک بار دیگه بخونید. این صرفا تخیله...چقدر حرف زدم...هیچی دیگه، امیدوارم لذت ببرید💕
YOU ARE READING
Exa
Fanfiction"اکسا" کاپل: هیونلیکس . مینسونگ . سونگبین . یونگیو ژانر: فانتزی، سوپرنچرال، امگاورس، اسمات چنل تلگرام: @GodsFiction ••• - اهداف من بزرگن، اون انسان فقط یکی از صدها قربانی نقشههای منه. حداقل اون زنده میمونه. - تا رنج بکشه؟ - شاید! *اکسا: کلمهای برگ...