- ای ماه سرخ، تحت امر من باش، لطفا بهم کمک کن تا موهایی به رنگ چشمان گرگ امگا داشته باشم!
آبی که آماده کرده بود رو روی سرش ریخت و روسری مادرش رو از سر برداشت، چشم باز کرد تا انعکاس چهرش توی آیینه رو ببینه اما با دیدن موهایی که زیر نور ستارهها هنوز به رنگ قهوهای میدرخشید تمام ذوقش یکجا کور شد.
- باید آبی میشدن. کجای ورد رو اشتباه نوشتم؟
دوباره از اول ورد رو نوشت و روسری گلدار رو روی سرش بست، مصمم بود هر طوری که هست ورد جدیدی ابداع کنه. چوبدستی نسبتا بلندی که هنوز بوی بلوط رو حفظ کرده بود برداشت اما قبل از اینکه مچ دستش یک دور توی هوا بزنه، صدای به هم خوردن شاخ و برگ درختها از هر طرف بلند شد و دخترک رو به حدی ترسوند که بیخیال خوندن افسون شد و روی پاهاش ایستاد.
- کی اونجاست؟
صدای خرخر سگ مانندی اومد و از زیر سایهی بوتهها یک جفت چشم قرمز رنگ رو دید که به سمتش باز شدن. نفسش توی سینه حبس شد و با ترس قدمی عقب برداشت، نمیدونست چرا حتی توان فریاد زدن هم نداره.
- الیویا؟ حالت خوبه؟ چرا تنها اومدی این جای پرت؟
لحظهای سمت بنگچان که از دور طرفش میاومد برگشت اما وقتی دوباره به بوتهها نگاه کرد اثری از چشمها ندید. با خودش گفت حتما توهم زده و با لبخند برگشت سمت بنگچان، در عرض چند ثانیه اون چشمها رو کاملا از یاد برد.- کریستوفر...هیچی، میخواستم یکم جادو تمرین کنم.
بنگچان در یک قدمیش ایستاد و با دیدن وسایل سحر الیویا پای درخت لبخند زد.- هنوز این کار رو میکنی؟ یادمه از وقتی نه سالت بود انجامش میدادی.
روسری رو از سرش برداشت تا موهای مجعدش آزادانه از باد لذت ببرن و به سمت بنگچانی رفت که دستش رو دراز کرده بود تا دور شونههاش حلقه کنه. بازوی چان به سادگی هر دو شونهی الیویا رو تو حصار خودش جا داد و جسم کوچیکش کنار هیبت اون مرد تقریبا گم شد.
- درسته، نه سالم که بود مادر من رو فرستاد پیش اون کولی که جادوگری یاد بگیرم، از همون موقع کانال انرژی روحم به سمت ماه باز شده.
- من که نفهمیدم چی گفتی، ولی باشه!
الیویا خندید و نگاهش رو به نیمرخ بنگچان که هنوز به ماهگرفتگی خیره بود دوخت.
- منظورم اینه که نمیتونم دست از این کار بردارم. یه جورایی انگار جزئی از ماه شدم.
- ماه بودن برازندته...همونطور که خورشید بودن برازندهی فلیکس!
- نمیتونی یک بار از فلیکس حرف نزنی، نه؟
- همینطوره. اون پسر تو تمام زندگی من رسوخ کرده، حتی حرف زدنم.
YOU ARE READING
Exa
Fanfiction"اکسا" کاپل: هیونلیکس . مینسونگ . سونگبین . یونگیو ژانر: فانتزی، سوپرنچرال، امگاورس، اسمات چنل تلگرام: @GodsFiction ••• - اهداف من بزرگن، اون انسان فقط یکی از صدها قربانی نقشههای منه. حداقل اون زنده میمونه. - تا رنج بکشه؟ - شاید! *اکسا: کلمهای برگ...