chapter -15-🌙

280 75 27
                                    

روز بعد چانیول با سردرد شدیدی از خواب بیدار شد.
چرا همیشه زمانی که نباید،به نوشیدن الکل فکر میکرد.
به اطرافش نگاهی انداخت.
توی اتاق خوابش بود و سهون توی بغلش بود.
کی به خونه اومده بود ؟
دیشب چه اتفاقی افتاد؟
و هزاران سوال دیگه که حس میکرد سردردش رو بدتر می‌کنه.
کمی سهون رو تکون داد تا از خواب بیدارش کنه.

"هون؟...هونی؟!"

سهون خمیازه ی بلندی کشید.

"هوم؟!"

چانیول خنده ای کرد لب های پسرک رو آروم بوسید :
"صبح تو هم بخیر ."

سهون نگاهی به ساعت انداخت .

"هیونگ  برو دوش بگیر...دیرت شده!"

"امروز قرار نیست برم شرکت"

"اما_

"اما نداره...بعد از این همه سر و کله زدن با مشکلات و مدیر لایقی بودن می‌خوام امروزم رو فقط به تو اختصاص بدم و شوهر لایقی باشم تو که مشکلی نداری داری ؟! ...در ضمن نگران شرکت نباش من نباشم جونگین اونجای تا به کارها رسیدگی کنه."

"نه چه مشکلی میتونم داشته باشم زمانی که با گذروندن
وقتم با تو تنها چیزی که احساسش میکنم خوشحالیه"

چانیول از حرف سهون خنده ای کرد و لپش رو کشید.

کلک شدی ...خب قبلا از شروع پروژه ی شوهر لایقی بودن می‌خوام ،قبلش یه چیزی رو امتحان کنیم

در حالی که به در حمام اشاره میکرد رو به سهون گفت.
سهون هم با فهمیدن منظور چانیول مثل لبو سرخ شد.
دوش گرفتن دو نفره واقعا واسش خجالت آور بود .

"اهههه...اهههه...هیونگ"

خب مشخص بود که درخواست دوش دو نفره فقط به دلیل سکس بود.
و صدای ناله های سهون در حالی که چانیول داشت یه درونش ضربه میزد توی سرار حمام پیچید.

"اوهههم...هونی..."

باسن سفید پسر کوچکتر رو گرفت و ضرباتش رو سریع و محکم تر کرد.
و خب بعد از چندین ضربه هر دو با هم به اوج رسیدند و قبل از سقوط سهون از خستگی کف حموم، چانیول سریع بغلش کرد و توی وان گذاشتش تا این دفعه یه دوش واقعی بگیرن.

"هیونگ میشه ولم کنی؟دارم آشپزی میکنم."

تایم اشپزیش نسبت به دفعات قبل بیشتر طول کشید و تنها دلیلش اون یودای غول پیکری بود که مثل کوالا از پشت بغلش کرده بود و در حال بو کردن گردن سفیدش بود  و انگار قرار نبود ولش کنه.

"نه تو مال منی...پس باید توی بغلم بمونی."

با شنیدن یکی از صد جمله های دلبرانه ی چانیول لبخند ملایمی زد.
هر روز که میگذشت رفتارش تغییر میکرد و واسه سهون این سوال پیش میومد که تمام این اتفاقات واقعی هستن یا رویا ؟
اگر یک رویا بود چرا اینقدر طولانی ؟!

as Beautiful as The Moon Where stories live. Discover now