21: Thomas's Story

95 36 35
                                    

هااای
امیدوارم حالتون خوب باشه لاولیز.
بفرمایید پارت جدید❤

--------------------------------------------

زیر سایبون هتل والور، آنتون جعبه ی فیلم رو به دست تریشا و یاسر داد تا آخرین قسمت های فیلم رو مرور کنن. آنت گونه ی تریشا رو بوسید و پائولین هم براشون شب قشنگی رو آرزو کرد و کم‌کم ازشون دور شد.

فردا، تصورش سخت بود. یه قسمتش به خاطر این بود که توماس هنوز سرتاسر شهر پرسه میزد و آشوب به پا میکرد.
و یه قسمت به خاطر لیام که توسط مریم‌گلی و نمک توی خونه اسیر شده بود و یه غفلت کوچیک میتونست سرشو به باد بده.

فردا.. که یعنی کمتر از یه روز فرصت داشت تا توماس رو بفرسته پی کارش.
وقت داشت تموم میشد.

ج: شاید فکرم احمقانه باشه، ولی چی میشه اگه فقط بذاریم و بریم؟

زین با چشمایی که از خستگی شبیه دو تا کاسه ی خون شده بود، نگاه تندی به جیکوب انداخت.

"چی؟"

اما جیکوب دست بردار نبود.

ج: اینجوری بهش فکر کن، اولش توماس به سمت تو کشیده شد، ولی حالا معلومه که سمت هدف‌های بزرگتری رفته.. با وجود این، و حیله ی کیسه های مریم‌گلی و نمکِ تو، شرط میبندم میتونیم صحیح و سالم از پاریس بریم..

زین زیرلب جواب داد و بعد رو برگردوند.

ز: اون‌وقت چه بلایی سر پاریس میاد؟

آنتون و آنت هم براشون دست تکون دادن و خداحافظی کردن. وقتی که همه ی گروه رفته بودن، خانواده ی مالیک برگشتن و نگاهی به اَدل انداختن که انگار قصد نداشت بره. فقط بهشون خیره شده بود، انگار اونا برنامه ی تلویزیونی بودن و اون می‌خواست ببینه بعدش چه اتفاقی میفته.

ی: بهتر نیست بری خونه؟

یاسر روی زانوهاش خم شد و با لحن مهربونی گفت تا اون دختربچه احساس بدی نداشته باشه.

اَدل با کفش های طلایی رنگش به عقب و جلو تاب خورد.

اَد: مجبورم برم؟..

ی: خب.. مادرت نگران نمیشه؟

دخترک نگاهی به پشت سرش انداخت؛ خورشید داشت غروب میکرد و دورتادور شهر رو به رنگ نارنجی درآورده بود. بعد شونه های کوچیکشو بالا انداخت.

اَد: هنوز نه

ت: من یه فکری دارم!

تریشا بازوی یاسر رو گرفت و باعث شد مرد دوباره صاف بایسته.

ت: زی، من و پدرت میریم توی لابی هتل که یه نوشیدنی بخوریم.. شما دوتا هم برید بالا توی اتاق و باهم یکم وقت بگذرونید!! میتونی گریم رو به اَدل معرفی کنی

و بعد پوشه ی برنامه رو به دست زین داد و یاسر هم جعبه ی فیلم‌ هارو.

----------------------------------------

The Crypt Of The Deads [Z.M]Where stories live. Discover now