سلام
هات بودن کاور 100/100✅ (زین مورد علاقمه)
بفرمایید پارت جدید--------------------------------
شاید فکر کنید یه شهر، یه شهره دیگه! ولی از نظر زین اشتباه بود. زین از ادینبورگِ اسکاتلند اومده بود، از اونجور جاهایی که همیشه تو دل سایه ها قرار داره؛ اما پاریس؟ پاریس بزرگ و مجلل و پر نور بود.
حالا که از قطار پیاده شده بود و منظره ی پاریس رو دید میزد، ضرب آهنگ اشباح محو شده بود و پرده فقط به آرومی پوستش رو نوازش میکرد.
ی: از این طرف
یاسر گفت و از خیابون عریضی به اسم رودُریوُلی پایین رفت. تریشا و زین هم درحالی که با چشماشون اون خیابون پهن که یه طرفش مغازه های شیک و طرف دیگهش درخت ها ردیف شده بودند رو میبلعیدند، دنبال یاسر راه افتادند.
مردم با کت و شلوار های مرتب و کفشای پاشنه بلند به سرعت از کنار هم رد میشدن و این باعث شد زین چند لحظه نگاهشو روی استایل ساده ی خودش که هودی گشاد طوسی و شلوار جین مشکیش رو در بر میگرفت بچرخونه و احساس عجیب بودن بکنه.
نگاهی به جیکوب انداخت که مثل همیشه بود، موهای ژولیده ی طلایی، تیشرت سوپر من همیشه چروک، شلوار جین تیره ای که سر زانوهاش رفته و کفش های درب و داغونی که اصلا نمیشد بفهمی قبلا چه رنگی بودن!
جیکوب لبخند از خود راضی ای زد و شونه هاشو بالا انداخت.
ج: من همینم که هستم زِد
البته وقتی کسی تو رو نمیبینه، اهمیت ندادن به نظر بقیه کار سختی نیست. زین بی توجه بهش دوربین دور گردنش رو بالا گرفت و از توی منظره یاب ترک خوردش به پیاده روی پاریس نگاه کرد.
یه دوربین قدیمی و عتیقه که قبلا به خاطر برخوردش به یه سنگ قبر لنزش خرد و خاکشیر شده بود؛ ولی بعد از عوض کردن لنزش بازهم ویژگی خاص خودش رو داشت. با اینکه تار بود و خوب تصاویر رو ثبت نمیکرد اما خوبیش این بود که میتونست از دنیای اون طرف پرده هم عکس بگیره.
دوربین رو پایین آورد و صدای نوتیف گوشیش توجهش رو جلب کرد. لارا و نگرانی های همیشگیش.
Lara:
"هنوز توی دردسر نیفتادی؟"Zayn:
"تا تعریفت از دردسر چی باشه"Lara:
"زین مالیک!!"زین میتونست از توی پیام هاش لهجه ی رسمی انگليسیش رو تشخیص بده که چجوری با عصبانیت بهش تشر زد. آروم خندید و شروع کرد به تایپ کردن.
Zayn:
"تازه رسیدم.
یکم بهم اعتماد داشته باش"Lara:
"ببینمت"زین گوشی رو بالا گرفت و لبخند مسخره ای زد. جیکوب هم توی کادر بود ولی توی عکس نمیفتاد .
VOCÊ ESTÁ LENDO
The Crypt Of The Deads [Z.M]
Fanfic«دخمه ی مردگان» خوردن کروسان و تماشای برج ایفل کنار معشوقت لذت بخشه، ولی اشباحی که زیر شهر پاریس، توی دخمه های زیر زمینی کمین کردن واقعا خطرناکن. -Ziam Version- #2 in scary #3 in ziam