سلامم.. هیر یو ار.. آخرای این چپتر آشنایی اولیه ی زیام داریم💛
(کاور چپترها ربطی به اتفاقاتی که توی چپتر میفته نداره و صرفا جهت زیبا سازی گذاشته میشوند. مگر اینکه بنده توضیح داده باشم راجع بهش)-----------------------------------
هیچ مهای درکار نبود. همش دود بود. باد شدیدی وزید و دود همه جا پخش شد. زین روی زانوهاش نشست و به سرفه افتاد. دستش رو روی سینهش که خس خس میکرد کشید و از جاش بلند شد.
دوربین رو بالا گرفت و از آتیش و کالسکه ها و مردمی که این طرف و اون طرف میدویدند، عکس گرفت.
ز: جیکوب
با صدای بلند صداش زد اما جوابی دریافت نکرد.
ز: جی.. کجا-
قبل از اینکه حرفش رو کامل کنه هیکل درشتی خودش رو محکم به تنش کوبید و دوباره روی چمن ها انداختش. زین زیر لب فحش داد و وقتی دید، مرد سطل توی دستش رو روی زمین انداخت و مایع لزج و سیاهی ازش بیرون ریخت فهمید چخبره.
اون مرد دلیل اومدن زین به اینجا بود، بقیه ی اشباح فقط دکور صحنه بودن. عروسک های خیمه شب بازی!
نگاه مرد روی نوار آبی توی سینهی زین قفل و مسخ شد. قلب زین توی گوشاش میزد وقتی اون دستش رو دراز کرد تا نوار رو بیرون بکشه.
خشکش زده بود و کاری نمیتونست بکنه، تا اینکه صدای جیکوب رو شنید.
ج: آهای
مرد سرشو برگردوند و جیکوب سطل رو توی صورتش کوبید. مایع سیاه رنگ از روی سر و صورتش میچکید و کورکورانه سعی میکرد بلند شه. زین سریع از جاش بلند شد و گردنبند توی دستش رو جلوی مرد گرفت.
آینه ای که لارا بهش میگفت آینه ی حقیقت!
"آینه شبح رو گیر میندازه، ولی این کلمات و افسون هستن که اونارو میفرستن رد کارشون"
زین بزاقش رو قورت داد و لب هاشو چندبار باز و بسته کرد، اما صدایی خارج نشد. یادش نمیومد.
جیکوب خم شد و در گوشش زمزمه کرد.
ج: چشم و گوشت را باز کن
و همین کافی بود تا کلمات به ذهنش جاری بشن.
ز: چشم و گوشت را باز کن، بنگر و آگاه باش، که تو اینگونه هستی
سرتاسر پرده موج برداشت و شبح اونقدر نحیف شد که زین تونست نوار خاموش و بی جون توی بدنش رو تشخیص بده. دستش رو دراز کرد و وقتی بیرونش کشید عین یه برگ خشک پودر شد.
شبح خاکستر شد و بعد باد اونو با خودش برد. جیکوب با ناراحتی لرزید و زین نفسش رو با آسودگی فوت کرد. قصر همچنان توی آتیش میسوخت و زین حالا نمیتونست درست روی پاهاش وایسه.
YOU ARE READING
The Crypt Of The Deads [Z.M]
Fanfiction«دخمه ی مردگان» خوردن کروسان و تماشای برج ایفل کنار معشوقت لذت بخشه، ولی اشباحی که زیر شهر پاریس، توی دخمه های زیر زمینی کمین کردن واقعا خطرناکن. -Ziam Version- #2 in scary #3 in ziam