جیمین: ميگما منم دستپختم بدک نیست
*چان تیکه ی بزرگی از کیم چی رو داخل دهنش گذاشت و سرشو تکون داد*
چانیول: به دستپخت من که نمیرسه ولی خب آره قابل قبوله
*لیسا دستشو به کمرش زد و با تحسین لبخند زد*
_خب فکرشو نمیکردم همچین چیزی بگم ولی .. کارتون درست بود!
*دوبار دستاشو محکم به هم کوبید*
_وقت کمی مونده
جیمین سریع پیاز هارو خورد کن .. چان تو هم گوشت رو بیار .. زود!*تقریبا دو ساعت بود همگی مشغول آشپزی بودن و چانیول و جیمین با هول و تمام انرژی سعی میکردن دستورات لیسا رو درست انجام بدن
به جز جونگکوک که پاهاشو روی میز دراز کرده بود و شیرموزش رو میخورد و با گوشی ور میرفتلیسا زیر چشمی یه نگاهی به جونگکوک کرد*
_احساس میکنم خیلی داره بهت سخت میگذره..
*جونگکوک سرشو از گوشی بیرون اورد و قیافشو تو هم کشید*
+راستش این روزا اصلا برام راحت نمیگذره
*ته مونده ی شیرموز چهارم رو هورت میکشه*_کاملا مشخصه..
چانیول: جونگکوک واقعا داری شوخی میکنی یا جدی هستی ؟..
پاشو یه تکونی به ماتحتت بده خواهشا.. دیر شده مگه ما نباید بریم خرید+هی ! من که خواستم بهتون ملحق شم لیسا گفت تو عرضه نداری و فقط یه جا بشین..
*لیسا چاقو رو کوبید رو تخته و با قیافه ی حق به جانب نگاهش کرد*
_پاشو این اشغالا رو جمع کن حداقل از زیر دست و پا بی مصرف
+نمیخوام نمیکنم
_جونگکوک!
+به شرطی که فردا شب بیای
*لیسا چشم غره ای رفت و دوباره مشغول درست کرد پیراشکی شد*
_من حرفمو گفتم .. من نمیام
اونجا اصلا جای من نیست که بیام ..
به من چه ربطی داره اخه جشن واسه تیم شماست*جونگکوک بلند شد و به سمت لیسا رفت و با لب و لوچه ی آویزون مثل بچه های تخس اخم کرد*
+تو نیای منم نمیرم!
_جونگکوک با من چیکار داری اخه؟ فکر کن سئولم .. اصلا اینجا نیستم
*جونگکوک لیسارو از پشت بغل کرد و چونشو به شونه ی لیسا تکیه داد*
+اخه یه جوریه .. نمیدونم..
_برو برو خجالت بکش داره بیست و چهار سالت میشه .. چطور میتونی هر روز یه وجه از حماقتتو نشون بدی؟
YOU ARE READING
Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]
Romance[ بکش و خلاصم کن! ] !Kill me Heal me ژانر •°•°• کمدی / عاشقانه کاپل / شخصیت ها •°•°• لیزکوک ( لیسا و جونگکوک )_ هئین _نامجون_جیمین_چانیول_نام جو هیوک خلاصه •°•°• جونگکوک ، خرگوش دیوونه و لیسا ، گربه ی چموش ، استاد روانی کردن همدیگه !!! چندتا دوست صم...