16.سندروم شیشه خیارشور!

367 60 30
                                    


*جیمین با خوشحالی از اتاق بیرون پرید*

جیمین: لیسا ناهار امروزت چیه؟

*لیسا بی رمق روی کاناپه دراز کشیده بود و درحالی که شیر موز مورد علاقه ی جونگکوک و میخورد به نقطه ای نا معلوم خیره شده بود و با قیافه ی پکر به اهنگ dance with me make me sway گوش میکرد*

*لیسا با گیجی به زور نگاهش رو از اون نقطه گرفت*

_...ها؟
چیزی گفتی؟

+هیچی .. ولش کن

*لبخند جیمین محو شد و به لیسا پیوست و هر دو روی کاناپه پخش شدن و به ناکجا اباد خیره شدن*

+هیچ .. برنامه ای واسه امروز داری؟

_مثلا چی؟

+مثلا به جز تموم کردن شیر موز های جونگکوک و پلی کردن این اهنگ واسه صد هزارمین بار

*لیسا چند ثانیه به جیمین خیره شد*

_نمیدونم..

+میخوای بریم بیرون غذا بخوریم؟

_هوا بارونیه ..هر لحظه ممکنه بارون بیاد

*جیمین بیشتر روی کاناپه ولو شد حالت گریه به خودش گرفت*

+من گشنمههه .. به من بی نوا رحم کن .. برو غذا درست کن

_زنگ بزن به چان ببین کجاست

*جیمین توی همون حالت دستشو دراز کرد که گوشیش رو از روی میز برداره ..
تا جایی که میشد زور زد و دستش رو کش داد و در نهایت از کاناپه افتاد و اصوات نا معلوم از خودش دراورد*

+لعنت به دست های کوتاه!

*در همین حال کلید توی در چرخید و چانیول با موهای خیس و کیسه های توی دستش وارد شد*

چان: سلام .. صدای چی بود؟

*جیمین با صورت گرفته روی زمین نشسته بود و کمرشو می مالید*

+ستون مهره هام از جا در اومدن ولی هیچ اهمیتی نداره اگه توی اون کیسه ها غذا باشه!

چانیول: اره غذا گرفتم

_جونگکوک چیشد؟ پیداش کردی؟

+خودش زنگ زد و گفت شیا رو پیدا کرده و برمیگرده .. دنبالش بودیم مگه؟

_تا الان دیگه باید برمیگشت..

جیمین: جونگکوک و میخوایم چیکار تا وقتی گوشت خوک سرخ شده و سوپ جوانه لوبیا و ماهی کولی و سوجو داریم؟

_وای گوشت خوک سرخ شده؟
عالیه
سهم من و جونگکوک و نگه دارید

*لیسا با عجله به سمت اتاق رفت*

+کجا میری تو دیگه؟ بیا غذا بخوریم

*لیسا با عجله بارونیشو پوشید و چتر و زیر بغلش گرفت و بند پوتین هاشو بست*

Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]Where stories live. Discover now