26.یک روز تاکسیک!

495 50 90
                                    

جونگکوک با لحن عجیب و نوازشگری شیا رو صدا زد و اون در حالی که قلبش تپشی رو جا انداخت سرش رو عقب کشید و به گودی چشم های عمیق جونگکوک که مردمک چشم هاش توی تیره ترین حالت به نظر میرسیدن خیره شد و بازدمش رو لرزون به بیرون فرستاد.

_طوری که صدام میزنی...

با قلبی که برای بار چندم لرزید اروم زمزمه کرد و سر در گم پلک زد.
نمیدونست اثر الکل داخل خونشه یا اثر جذابیت جونگکوک توی چند ساعتی که باهاش وقت گذرونده یا حتی حس و حالی که کنارش تجربه کرده چون محض رضای خدا شیا متوجه شده بود یه چیزی این وسط درست نیست.
هیچ چیز درست نبود.. حتی کلمات و لمس و نگاه های عمیق جونگکوک.

_گفتی امشب مال منه، پس هرکاری رو که بخوام میتونم انجام بدم.

+امشب مال توعه.

انگار فقط میخواست گرما و برخورد نرمی پوست لب هاشون رو حس کنه اما نیمه باز شدن لب های شیا نظرش رو تغییر داد پس مک طولانی بهش زد و قبل از اینکه سرش رو عقب بکشه، پوزخند زد.

شیا شوکه نه، ولی غافلگیر شد و برای همین چشم هاش کمی از حالت خماری در اومد اما وقتی صدای بم، گرم و تحریک کننده ی جونگکوک رو شنید حس کرد پروانه های درون شکمش به پرواز در اومدن.

+شیا میتونه هر چیزی از من بخواد تا من انجامش بدم، اینطوری بار مسئولیتش، تنها روی شونه های خسته اش نمیمونه.

شیا فقط خواسته اش رو تکرار کرد.

_بازم منو میبوسی؟

+اگه شیا اینطوری آروم میشه.

جونگکوک خودش رو در ظاهر قضاوت کرد و دوباره لب های شیا رو نرم و کوتاه بوسید و با ملایمت زبونش رو داخل دهانش برد و بوسه ی عمیق و طولانی رو شروع کرد درحالی که شیا بین اون بوسه ها خودش رو بیشتر به جونگکوک نزدیک میکرد و وقتی حس کرد اینقدر براش کافی نیست اتصال لب هاشون رو قطع کرد و بوسه رو شکست.

_بیشتر میخوام، کافی نیست.

جونگکوک نگاه کوتاه و خماری به شیا انداخت و سعی کرد صدای نفس های شیا رو که بلند، سریع و از روی هیجان بود رو نشمره و لبخند نزنه چون شیا در حالی که بی تاب بود و قبلا چند باری مزه ی معاشقه ی کامل و سکس با جونگکوک رو چشیده بود نمیتونست بیشتر نخواد و فقط به بوسه اکتفا کنه.

جونگکوک بوسه ی نرمی به ران چپش زد و با کمی کج کردن سرش چتری های نیمه کوتاهش روی چشم هاش سقوط کرد و باعث شد شیا بازدمش رو لرزان به بیرون بفرسته.

شیا اهمیتی نمی داد صداش میلرزه یا نه، اهمیتی نمی داد به خاطر لحن بم و صدای گیرا و خواستنی جونگکوک بیشتر خیس میشه یا نه، شاید حتی خجالت زده به نظر میرسید اما فقط سعی داشت وانمود کنه همچی عادیه و حس درستی داره.
به لب های خودش مک ارامی زد و طعم شراب توی دهانش پیچید.

Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]Where stories live. Discover now