جونگکوک با لحن عجیب و نوازشگری شیا رو صدا زد و اون در حالی که قلبش تپشی رو جا انداخت سرش رو عقب کشید و به گودی چشم های عمیق جونگکوک که مردمک چشم هاش توی تیره ترین حالت به نظر میرسیدن خیره شد و بازدمش رو لرزون به بیرون فرستاد.
_طوری که صدام میزنی...
با قلبی که برای بار چندم لرزید اروم زمزمه کرد و سر در گم پلک زد.
نمیدونست اثر الکل داخل خونشه یا اثر جذابیت جونگکوک توی چند ساعتی که باهاش وقت گذرونده یا حتی حس و حالی که کنارش تجربه کرده چون محض رضای خدا شیا متوجه شده بود یه چیزی این وسط درست نیست.
هیچ چیز درست نبود.. حتی کلمات و لمس و نگاه های عمیق جونگکوک._گفتی امشب مال منه، پس هرکاری رو که بخوام میتونم انجام بدم.
+امشب مال توعه.
انگار فقط میخواست گرما و برخورد نرمی پوست لب هاشون رو حس کنه اما نیمه باز شدن لب های شیا نظرش رو تغییر داد پس مک طولانی بهش زد و قبل از اینکه سرش رو عقب بکشه، پوزخند زد.
شیا شوکه نه، ولی غافلگیر شد و برای همین چشم هاش کمی از حالت خماری در اومد اما وقتی صدای بم، گرم و تحریک کننده ی جونگکوک رو شنید حس کرد پروانه های درون شکمش به پرواز در اومدن.
+شیا میتونه هر چیزی از من بخواد تا من انجامش بدم، اینطوری بار مسئولیتش، تنها روی شونه های خسته اش نمیمونه.
شیا فقط خواسته اش رو تکرار کرد.
_بازم منو میبوسی؟
+اگه شیا اینطوری آروم میشه.
جونگکوک خودش رو در ظاهر قضاوت کرد و دوباره لب های شیا رو نرم و کوتاه بوسید و با ملایمت زبونش رو داخل دهانش برد و بوسه ی عمیق و طولانی رو شروع کرد درحالی که شیا بین اون بوسه ها خودش رو بیشتر به جونگکوک نزدیک میکرد و وقتی حس کرد اینقدر براش کافی نیست اتصال لب هاشون رو قطع کرد و بوسه رو شکست.
_بیشتر میخوام، کافی نیست.
جونگکوک نگاه کوتاه و خماری به شیا انداخت و سعی کرد صدای نفس های شیا رو که بلند، سریع و از روی هیجان بود رو نشمره و لبخند نزنه چون شیا در حالی که بی تاب بود و قبلا چند باری مزه ی معاشقه ی کامل و سکس با جونگکوک رو چشیده بود نمیتونست بیشتر نخواد و فقط به بوسه اکتفا کنه.
جونگکوک بوسه ی نرمی به ران چپش زد و با کمی کج کردن سرش چتری های نیمه کوتاهش روی چشم هاش سقوط کرد و باعث شد شیا بازدمش رو لرزان به بیرون بفرسته.
شیا اهمیتی نمی داد صداش میلرزه یا نه، اهمیتی نمی داد به خاطر لحن بم و صدای گیرا و خواستنی جونگکوک بیشتر خیس میشه یا نه، شاید حتی خجالت زده به نظر میرسید اما فقط سعی داشت وانمود کنه همچی عادیه و حس درستی داره.
به لب های خودش مک ارامی زد و طعم شراب توی دهانش پیچید.
YOU ARE READING
Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]
Romance[ بکش و خلاصم کن! ] !Kill me Heal me ژانر •°•°• کمدی / عاشقانه کاپل / شخصیت ها •°•°• لیزکوک ( لیسا و جونگکوک )_ هئین _نامجون_جیمین_چانیول_نام جو هیوک خلاصه •°•°• جونگکوک ، خرگوش دیوونه و لیسا ، گربه ی چموش ، استاد روانی کردن همدیگه !!! چندتا دوست صم...