هئین: چچچچیییییییییییییییییی؟؟؟!!!
*لیسا ولوم لپ تاپش رو کم کرد*
_باید فکرشو میکردم که اگه میخوام روزم با سر درد شروع نشه نباید شیش صبح این خبرو بهت بدم
هئین : لیسا خفه شو و بگو داری شوخی میکنی
_واقعا فکر کردی این موقع با این سر و وضع ام حوصله ی شوخی دارم؟
هئین: باورم نمیشه .. چطور ممکنه ...
_یه جوری میگی باورت نمیشه انگار جونگکوک و نمیشناسی
هئین: اخه اولین باره .. همچین اتفاقی افتاده
*لیسا زد زیر خنده*
_هه ..
خب خوبه زیاد از قضیه یری نمیگذره .. تازه دامی و بورا و هایری اخرینا بودن .. بقیه رو دیگه باید فکر کنم یادم بیادهئین: اوه ..
راست میگی ...
جونگکوک اصلا کنترلی داره رو خودش؟_نه.
ولی میدونی هئین .. حرفای شیا ..
راستش اصلا دلم نمیخواد اینو بگم ولی ..
همچی درست به نظر میومدهئین: حالا چی میگفت؟
_زیاد یادم نمیاد یه چیزایی .. راجب پشیمونی کارای گذشته و این چرت و پرتا
هئین: خب تو چته الان؟
_هئین اگه فهمیدی به منم بگو
دقیقا همینو نمیفهمم .. من دیگه چه مرگمه؟
شیا نسبت به دخترای دیگه متفاوت تر و بهتر به نظر میرسه و خب اینو میدونم جونگکوک خیلی وقته که دوسش داره.. همچی درسته ولی من دیگه چرا این وسط .. حس بدی دارم...هئین: خب لیسا پنج سال پیش که شیا رفت تو خیلی سعی کردی جونگکوک و به حالت اولش برگردونی
اصلا جونگکوک سر هر دوست دخترش کلی احمق بازی دراورد و اذیت شدی اولین بارت هم نیست خب.._نمیدونم فقط اینکه خیلی .. دلم برای سئول تنگ شده ..
هئین: مزخرف نگو لیسا من اونقد امروز خوشحالم که چرت و پرتات برام مهم نیست و حتی خوابمم نمیاد
_امروز بالاخره لباستو میگیری؟
هئین: بلهههه
_همون دکلته ابریشمی؟
هئین: همون دکلته ابریشمی.
_هئینااااااااااااا
هئین: چیه
*لیسا سرشو روی میز گذاشت و با مشت روی میز کوبید*
_من حتی هنوز لباس ساقدوش و انتخابم نکردم
هئین: به من ربطی نداره لیسا تا روزی که بیای سئول همه کارارو توی ججو انجام میدی دیگه برام مهم نیست کی و چطور و اگه اجازه بدی من برم چون برخلاف تو کار و زندگی دارم
YOU ARE READING
Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]
Romance[ بکش و خلاصم کن! ] !Kill me Heal me ژانر •°•°• کمدی / عاشقانه کاپل / شخصیت ها •°•°• لیزکوک ( لیسا و جونگکوک )_ هئین _نامجون_جیمین_چانیول_نام جو هیوک خلاصه •°•°• جونگکوک ، خرگوش دیوونه و لیسا ، گربه ی چموش ، استاد روانی کردن همدیگه !!! چندتا دوست صم...