*لیسا انگشت هاشو تو موهاش فرو برد و بیشتر روی تخت وا رفت*
_باورم نمیشه چه بلایی سر خودم اوردم
*هئین از پشت مانیتور عینکش رو با نوک انگشتش بالاتر داد و با بالا بردن ابروهاش سعی در باز نگه داشتن چشم هاش کرد*
+منم باورم نمیشه چهار صبح اولین روز ماه عسلم اینجا نشستم به ناله هات گوش میدم مانوبان
_هئینا
+چیه
*لیسا ناگهانی صاف نشست*
_به نظرت چند درصد احتمال داره یادش اومده باشه؟
+لیسا
_ها
+نظرت چیه بری کپه ی مرگت رو بزاری؟
_واقعا فکر کردی الان میتونم بخوابم؟
+ولی من میتونم
_هئیناااا
+مرگ
_خب اخه من چیکار کنم ..اصلا .. اصلا هرکاری تو بگی همونو انجام میدم
+برو یه جا بمیر تا فردا فکر کنم چه خاکی تو سرمون بریزم بهت خبر میدم
_یادت نره ها هئی..
*تماس قطع شد و لیسا آشفته تر از همیشه روی تخت افتاد..
صدای باز و بسته شدن در یخچال باعث شد دوباره با شوک روی تخت بشینه.
بلند شد و اروم به سمت اشپزخونه رفت.
+اوه .. سلام!
*و جیمین رو دید که سوجو به دست ریلکس روی صندلی نشسته و پاهاش رو روی میز گذاشته بود.
لیسا دستشو رو قلبش گذاشت و به سمت یخچال رفت*
_اوه.. جیمینا..
ترسیدم .. چطوری.. چیزی شده؟*یه بطری سوجو برداشت و بی حال خودشو روی صندلی انداخت*
+نه خب.. درواقع... نمیدونم
_یعنی چی؟
*جیمین کمی بیشتر وا رفت و به سوجو تو دستش خیره شد*
+به نظرت.. من بازیگر خوبی میشم؟
*لیسا با قیافه پوکر نگاهش کرد*
+چرا مثل روح بهم زل زدی؟
_چرا یهویی این سوالو میپرسی؟
+..ام.. همین..طوری
_اصلا چرا تا الان بیداری؟ درسته کار و زندگی نداریم ولی خب واسه سلامتیت خوب نیست
+ عه نه بابا؟
_شرایط روحی من مثل تو نیست درواقع.. یه جور دِد اینساید ام الان
KAMU SEDANG MEMBACA
Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]
Romansa[ بکش و خلاصم کن! ] !Kill me Heal me ژانر •°•°• کمدی / عاشقانه کاپل / شخصیت ها •°•°• لیزکوک ( لیسا و جونگکوک )_ هئین _نامجون_جیمین_چانیول_نام جو هیوک خلاصه •°•°• جونگکوک ، خرگوش دیوونه و لیسا ، گربه ی چموش ، استاد روانی کردن همدیگه !!! چندتا دوست صم...