*چند ساعتی بود که در سکوت به صدای بارون گوش میدادن و برق ها رفته بود.. بیرون هنوز هوا روشن بود و تو تاریکی مطلق نبودن..
جونگکوک با یک دست زیر سرش روی کاناپه دراز کشیده بود و به نقطه ای نا معلوم بدون پلک زدن خیره شده بود
و لیسا رو به روی جونگکوک روی کاناپه تک نفره تو خودش جمع شده بود*
*جونگکوک بدون اینکه نگاهشو از اون نقطه نامعلوم بگیره*
+عشق ترسناکه!
*لیسا لبخند بی جونی زد*
_ترس برای از دست دادن یا ترس برای گم کردن خودت میون دریای نگاهش؟
*جفتشون کم کم داشت خوابشون میبرد..
جو بینشون برای چندثانیه سکوت رو به جان خرید.
لیسا با حرف جونگکوک، بین افکار های بی در و پیکرش دست و پا میزد و جونگکوک خیره به نقطه ای ، شاید از آینده، افکارش رو راهی غرق در سفر عشق میکرد.+به نظرت چطور میتونیم خوشبخت بشیم؟
_جونگکوک، همین که الان مجبور نیستیم دفترچه پاسخنامه امتحانات رو چک کنیم خوشبخت ترینیم
*جونگکوک پوز خند صدا داری زد*
+چقدم که چک میکردیم!
*لیسا خندید*
_راست میگی
+ولی دروغ چرا.. دلم تنگ شده.. برای.. همچی.. یعنی هرچی که اونموقع داشتیم
_اره و حقیقتا از اینکه هئین بچه های دبیرستان و دعوت کرده بود خوشحال بودم و یه طورایی .. نا امید شدم چون خیلی تغییر کرده بودن.. قبلنا خیلی باحالتر بودن.
+اوهوم.
*دوباره توی افکارشون غرق شدن*
با صدای سرفه ی لیسا که سکوتشون رو شکست هر دو از افکارشون بیرون اومدن.
جونگکوک لبخندش رو عمیق تر کرد و خیره به چشمهای قهوهای رنگ دخترک رو به روش، ادامه داد*
+تا کی میمونی؟
*لیسا: کاش میتونستم داد بزنم دلم میخواد تا ابد بهت بچسبم جئون عوضی!*
_نمیدونم.. شاید.. اخر هفته؟ هر وقت مطمئن شدم میتونی تنهایی بمونی و به شیر خشک احتیاج نداری!
*جونگکوک خمیازه ای کشید و با بی حالی بلند شد و نشست*
+حالا این شیکم و چیکار کنیم؟
_پپرونی؟
+اره کاش میشد
ولی خب داره بارون میاد.. چتر ام نداریم*لیسا از جاش پرید و کلاه هودیشو رو سرش کشید*
_بارون چیه دیگه ..تا سه بشمری اومدم!
ESTÁS LEYENDO
Kill me Heal me! [Lizkook/Liskook]
Romance[ بکش و خلاصم کن! ] !Kill me Heal me ژانر •°•°• کمدی / عاشقانه کاپل / شخصیت ها •°•°• لیزکوک ( لیسا و جونگکوک )_ هئین _نامجون_جیمین_چانیول_نام جو هیوک خلاصه •°•°• جونگکوک ، خرگوش دیوونه و لیسا ، گربه ی چموش ، استاد روانی کردن همدیگه !!! چندتا دوست صم...