پارت ²⁰_ مرد سایه ها

188 57 53
                                    

و این نگاه من به شماس که منتظر لایک و کامنتاتونم!!!

و این نگاه من به شماس که منتظر لایک و کامنتاتونم!!!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

***

چندین ساعت میشد که جابه‌جا شده بود. قلبش رو جا گذاشته بود، بین کسایی که امید داشت بتونن نجاتش بدن اما با انتقال یکدفعه ایشون همه چیز بهم ریخته بود.

حالا با تمام سلول های تنش نگران بود، نگران کسایی که پشت سرش احتمالا به فکر نجاتش بودن و نگران جون خودش... جونی که تنها متعلق به خودش نبود.

- جنی... کیم جنی، مشاور و دست راست چن؟

صدای مردی توی اتاق پیچید و جنی با ترس سرش رو بالا آورد؛ حتی متوجه ورود اون به اتاق هم نشده بود.

با تردید سرش رو تکون داد. مرد بدون هیچ حسی نگاهش کرد و با سر اشاره کرد تا از جا بلند بشه:
- بلند شو، رئیس منتظرته.

جنی با زانوهای لرزون ایستاد و همراه مرد از اتاق خارج شد. عجیب بود که هیچ خشونتی در کار نبود و اینقدر با احترام باهاش برخورد میشد. شاید... شاید جدا زود قضاوت کرده بود؟

همراه مرد، از راهروهای قدیمیِ خاک گرفته گذشتن و وارد قسمت های جدیدی شدن که به مرور رنگ تازگی داشت. دیوارهای سفیدی که سرتاسرش رو تابلوهای زیبایی پر کرده بودن و لوسترهای کوچیکی از سقف آویزون شده بود. جنی حتی میتونست توی کف براق زمین انعکاس چشم های غمگین و ترسونش رو ببینه.

- کجا داریم میریم؟
به آرومی سوال کرد و مرد بعد از نیم نگاهی که بهش انداخت، آروم گفت: پیش رئیس.

جنی نفس عمیقی کشید و دست های سرد و عرق کرده اش رو روی شکمش فشرد. اینکه نمیدونست قراره چه بلایی سرش بیاد یا کی رو ببینه وحشتناک بود...

به در مشکی رنگ انتهای راهرو که رسیدن، مرد همراهش چند تقه به در زد و بعد به طرفی برگشت. جنی هم با کنجکاوی مسیر نگاه کرد رو دنبال کرد و با دیدن دوربین گوشه ی دیوار بیشتر گیج شد اما با صدای باز شدن در، نگاهش رو ازش گرفت و به روبه‌روش نگاه کرد.

مرد درشت هیکلی کنار در منتظر ورودش ایستاده بود و نفر قبلی داشت ازش دور میشد. دوباره به طرف جلو برگشت و مردی که کنار در ایستاده بود کنار کشید تا داخل بشه. با تردید قدم اول رو به داخل برداشت و نگاه کنجکاو و ترسیده اش رو به اطراف داد. جایی که داخلش بود شبیه به یه خونه ی بزرگ با اسباب کامل بود. این فضا کمی برای جایی که بخواد خطرناک باشه عجیب بود!

CAMP-S¹ 'ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉᵈ'Where stories live. Discover now