<< تاوان >>

3.4K 389 47
                                    

•○ 29| Atonement○•

از بین درد و خونریزی کدوم رو کدوم رو میخوای پرنسس؟!" 

با ترس به جئون نگاه میکرد ، جئون روانی بود و مسلما به همین راحتی ولش نمیکرد. جنونی که جونگ کوک توی شکنجه دادن ادما داشت ، دلیل ترس رقباش بود. 

"تایمت تموم شد پرنسس حالا قراره هم درد بکشی هم خونریزی"

بدون معطلی ، چاقوی بلند توی دستشو روی انگشت های پرنسس اش کوبوند و شروع به خندیدن کرد.صدای جیغش به قدری بلند بود ، که از در اهنی ضد صدا بیرون رفتو تن تمام نگهبان اتاقو لرزوند. 

"یه ... روز .... از .... این ... کارت ... پشیمون .... میشی ... جونگ کوکیم!"

روی پاشنه پاش چرخید سمت یونگی که با افتخار و شادی به صحنه روبه روش نگاه میکرد ،رفت. 

"یونگی هیونگ نظرت راجب عذاب کشیدن ادما چیه؟!" 

یونگی به این سوال احمقانه پسر جوون پوزخندی زد و انگشت وسطشو بالا اورد. یونگی کسی بود که مچشو گرفت و امارشو به جونگ کوک داد ، پس نباید از درد کشیدنش عذاب وجدان داشته باشه

اگه جونگ کوک بهش اجازه میداد با دستای خودش ، ذره ذره جون حرومزاده ای مثل اون رو میگرفت، ولی حیف که جئون به غیر از خودش همچین اجازه ای به کسی نداده. 

"زبونش زیادی فعالیت نمیکنه کوک؟!" 

"از حرفت خوشم اومد یونگی، ولی حیف که الان جون نداره و نمیتونم صدای ناله و جیغاشو بشنوم."

دستشو سمت یونگی برد و بلندش کرد تا از اتاق خارج شن. 

"وقتی بهوش اومد میتونین ازش نهایت لذتو ببرین، تا میتونین توش بکوبین و زجرش بدین ، بزارین جیغش به اسمون برسه ولی حق کشتنشو ندارین." 

با ناله ای که از تهیونگ شنید ، از افکارش خارج شد و قطره اشکی که روی گونه اش بود ، پاک کرد و لپتاپو یه گوشه گذاشتو سمتش رفت.  

"صبحت بخیر پرنسسم!"

سرشو نوازش کرد و بوسه کوتاهی روی لپش گذاشت. 

"درد دارم جئون" 

"اشکال نداره ، پاشو بریم حمام بزارمت توی وان اب گرم ، ماساژ مخصوص جئونی بدمت ، بعد میبینی دیگه خبری از درد نیست. پاشو عزیزم" 

اروم پسر رو از روی تخت بلند کرد و براید استایل بغلش کرد تا فشاری به کمرش نیاد.

در حمام رو باز کرد و گوشه وان نشوندش. اب گرم رو باز کرد و منتظر شد وان کاملا پر شه. تهیونگ رو اروم توی اب گذاشت و بوسه ای روی سرش گذاشت.  

"چقدر این کبودیا بهت میاد!" 

"خفه شو ، وحشی عوضی" 

با تعجب نگاهش کرد. هیچوقت تهیونگ رو اینطور ندیده بود ، این حرف و رفتارشو روی لوس کردن خودش گذاشت و روغن ماساژ رو ازش گرفت و کف دستش ریخت.

ᴍʏ ᴘʀɪɴᴄᴇꜱꜱ || ᴋᴏᴏᴋᴠWhere stories live. Discover now