چپتر 45؛ پیاز

42 18 37
                                    

نگرانی های پنهانی

"بزرگ شدن، توی دلشون هم نگرانی هایی دارن."

****

شوشیلین و بقیه به شام خوش آمدگویی لائو چنگ رفته بودن، دانشگاه لائو چنگ دوتا محوطه داشت، بیشتر رشته ها تو محوطه ي خارج شهر بودن، و تعداد انگشت شماری هم داخل شهر بودن، بااينکه متعلق به يک دانشگاه بودن، اما بخاطر موقعيت متفاوت، جذب دانشجو تو رشته‌های متفاوت جداگونه انجام ميشد، بعلاوه تفاوت خيلي زيادي هم داشتن. لائو چنگ کنکورش رو پوکونده بود، و فقط میتونست با کلي بدبختي به خارج شهر بره، اخیرا تازه تونسته بود بعد از دست به دست شدن و درخواست از دیگران تغيير رشته بده، با فرار موفقیت آمیزش و برگشتن به خونه، بعدا بازم میتونست با شوشیلین و بقیه قاطی بشه .

اگرچه شوشیلین اخیرا درحد بيهوش شدن سرش شلوغ بودن، اما بازم با يه حساب سرانگشتي مدت نصف روز رو جور کرد تا همراهيش کنه.

وقتی لائو چنگ درباره دوست دختر از شوشیلین سوال کرد، اصلا يه ابراز نظر بيفکرانه نبود.

از طرفی چون دید با اینکه شوشیلین تاحدي لاغر شده که گوشت صورتش آب شده، درعوض حتی یه ذره هم نحيف و رنگ پریده بنظر نميومد، بقیه وقتي اضطراب درس داشتن و سرشون با کار شلوغ بود شبيه اینایی ميشدن که مرگ موش خوردن، فقط این يارو شبيه اونايي بود که دوپينگ زدن، با یه نگاه میشد فهمید که انگيزه ي ديگه اي وجود داره.

و از طرف دیگه، لائو چنگ توی جیب کناري کوله پشتی اون یه بسته سه تایی شکلات فررو دیده بود، لائو چنگ ميتونست به چشماي سگيش که از آلياژ تيتانيوم بودن قسم بخوره که روی جعبه شکلات یه قلب کوچولوی صورتی دیده که با لاک ناخن کشیده شده . (فررو راچر يا فررو روشر نوعی شکلات کروی شکل که از یه فندق و یه روکش ویفری و شکلات فندقی که با شیر شکلات پوشیده شده ساخته شده.

آلياژ تيتانيوم و اينا برميگرده به يه بازی که اونجا این یه ماده ی خیلی کمیاب و بدردبخوره، که اینجا میگه بااینکه یه همچین چشم قدرتمند و شکست ناپذیری داشت اما بازم نمیتونه دربرابر اینطوری دربرابر کور شدن تاب بیاره. کور شدن چشم سگ یه اصطلاحه که معمولا سینگل جماعت بکار میبرن وقتی که رفتارهای عاشقانه و لاو ترکوندنای یه زوج رو میبینن.)

لائو چنگ متفکرانه پرسید: "یادمه اونموقع توی کلاسمون یه دختر دانش آموز بود که با تو توی یه دانشگاه قبول شد......انگاری بغل دستیه لو بینگ هم بود، اون دختر رو چی صدا میزدن؟ 'شیائو ژوزی' یا 'شیائو دنگ‌زی'؟" (لائو چنگ لقب شیائو دنگ‌زی(凳子dèngzi) رو به دنگ شو(邓姝Dèngshū) داد که معنی نیمکت کوچولو میده، دنگ(凳) اینجا تلفظ و آوای کاملا مشابهی با فامیلیش داره اما نوشتارش همونطور که میبینین متفاوته و معنی صندلی یا نیمکت میده. ژوزی هم معنی میز میده)

guomen; pass through a door (persian translation)Where stories live. Discover now