قبل اینکه برگردم هم میدونستم یوبینه!
برگشتم سمتش که سریع تبدیل شدو گفت
^چیزی شده؟
با اخم اما سوالی سری تکون دادمو گفتم
-نه...چطور؟
^آخه حس کردم صدای گرگتو شنیدم!
یوبین نگران اینو گفتو منتظر جواب به من نگاه کرد
گرگم تو سرم شروع کرد به رژه رفتن!
اخمی کردمو گفتم
-نه...مشکلی نیست...
اما واقعا داشتم به مشکل میخوردم!
یه گرگ که از من پیروی نمیکرد!
اونم نه یه گرگ عادی!
یه گرگ آلفا!
باید به پدربزرگ راجبش میگفتم
این تغییر خیلی عجیب بود(😒)
مخصوصا که داشت شدید تر هم میشد
نفس عمیقی کشیدمو رو به یوبین گفتم
-بهم نشون بده پایگاهشون کجاست...امشب یه خوناشامو نزدیک خونه دیدم
یوبین متعجب نگاهم کردو گفت
^انقدر نزدیک
سری تکون دادمو تبدیل شدم
یوبین هم تبدیل شدو زد به دل جنگل
پشت سرش راه افتادم
خوشبختانه هنوز میتونستم با گرگم هم زمان به مسئولیتمون تمرکز کنیم
امیدوارم این بخش ارتباطمون قطع نشه
یوبین به سرعت از بین درختها رد شد
نزدیک جاده درست قبل از پایان قلمروما ایستادو مکث کرد
منم کنارش ایستادن و به دوتا کابین چوبی رو به رومون خیره شدم
این کابین ها تو جنگل من نبود...
اینا تو محدوده آزاد بود و مربوط به پارک جنگلی میشد
اگه تو این کابین ها باشن...من نمیتونم کاری کنم!
با این فکر تبدیل شدم و آروم به سمت کابین ها رفتم
یوبین هم تبدیل شد و همراهم اومد
ورود دوتا گرگ به محدوده پارک جنگلی خطرناک بود
چون هر لحظه ممکن بود یه جنگلبان با تیر مارو بیهوش کنه!
برای همین تو حالت انسان بررسی کابین ها مسلما انتخاب بهتری بود
به سمت کابینها رفتیمو گفتم
-من که چیزی حس نمیکنم مطمئنی اینجا زندگی میکنن؟
یوبین با اطمینان سر تکون داد و دقیق به اطراف نگاه کرد
تو تاریکی جنگل هیچ چراغی تو کلبه ها روشن نبود
هرچند اگر خوناشام ها اونجا باشن به چراغ هم نیازی ندارن
هیچ صدا و جنبشی حس نمیکردم
رو به رو در کلبه ایستادم
یوبین هم کنارم ایستادو گفت
^شب های قبل که خیلی اینجا شلوغ بود
بدون نگاه کردن بهش گفتم
-شاید برای تفریح اومده بودن
با این فکر دستکیره درو پائین دادمو درو باز کردم
تو تاریکی کلبه چیزی پیدا نبود
دنبال کلید رو دیوار گشتمو دکمه لامپ رو زدم
اما چراغ روشن نشد
سرمو بلند کردم تا ببینم اصلا چراغ داره یا نه که با دیدن نگاتیو هایی که از سقف آویزون بود خشکم زد...اینم پارت جبرانی برا تاخیری که داشتم ببخشید🥺♥️
امیدوارم از این پارتم لذت ببرید لطفاً ووت بدین و کامنت بزارید ممنون😘♥️♥️
YOU ARE READING
𝑾𝒐𝒍𝒇
Fantasy✷𝑪𝒐𝒖𝒑𝒍𝒆:𝒀𝒊𝒛𝒉𝒂𝒏(𝒀𝒊𝒃𝒐 𝑻𝒐𝒑) ✷𝑮𝒆𝒏𝒓𝒆:𝑶𝒎𝒆𝒈𝒂𝒗𝒆𝒓𝒔𝒆,𝑽𝒂𝒎𝒑𝒊𝒓𝒆,𝑴𝒑𝒓𝒆𝒈,𝑹𝒐𝒎𝒂𝒏𝒄𝒆 گرگها مرگ را میپذیرند اما هرگز تن به قلاده نمیدن... ((دوستان عزیز این فیک اسمات نداره))