پارت دهم

171 63 21
                                    



سلام گایز عیدتون مبارک باشه♥️🥰
خب من فردا و پس فردا بازم هم اپ میکنم لذت برید و لطفا نظر و وت بدین:")
مرسی
┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈┈
از جلوی آینه کنار می‌رود، خشم طوری تمام حس‌هایش را از کار انداخته که چیزی جز حاله‌ی آن رایحه حس نمی‌کند.

می‌تواند به راحتی سرد شدن دمای آب‌های اطرافش را حس کند و به راحتی مطمئن است تمام این‌ها در پی بی رنگ شدن مردمک‌های چشمانش بودند که تا لحظه‌ای پیش ابی شده بود.

دست راستش را بالا می‌آورد و با باز کردن انگشت اشاره‌ای عصایی بلند و کنده‌کاری شده با نوکی تیز بین دستانش جای می‌گیرد.

عجله‌ای ندارد! آن موجود نفرت انگیز داخل قلمروی خودش هست و می‌تواند تا روزها برای پیدا کردنش معتل کند، چه بهتر میشد اگر اطرافش را خدمه‌ها و افراد بی عرضه پر نکرده بودند.
از اتاقش خارج می‌شود، حالا درست بالای سیصد پله ایستاده و از همین ارتفاع می‌تواند تنش و ترس افراد داخل قصر را حس کند.

حتی خبری از رزی هم نبود که همیشه کنارش می‌ایستاد تا دستوری را از دست ندهد.

خودشان هم می‌دانستند چه گندی زدند! با فکی روی هم فشرده شده خودش را به پایین پله‌ها می‌رساند که همان لحظه چان کنارش می‌ایستد.

- امپراطور‌.‌..

و صدای غرش امپراطور تاریکی‌ست که باعث می‌شود همه نگاهشان را به جایی غیر از هیبت او بدهند.

- فقط ساکت شو مین یونگی!

یونگی اخمی می‌کند، ییبو لعنتی موقع عصبانیت خدمه و دوست را از هم جدا نمیکرد و اون لعنتی حالا داشت به یونگی می‌پرید.

- اما این مهمه سرورم، باید بهتون بگم.

صدای فریاد خشمگین ییبو باعث شد دو سه تا از پری دریایی‌ها از ضعف روی دم‌هایشان سقوط کنند و کف قصر بنشینند.
هر چند وضعیت بقیه‌شان هم زیادی فرق نداشت.

- به نظرت تا الان بوی گند و متعفنش رو نفهمیدم فرمانده که می‌خوای یه چیزی رو بهم بگی؟ اون چه کوفت لعنتی‌ایه که قراره بشنوم و از این فاجعه بدتر باشه؟!

رگ‌های گردن و پیشانی پادشاه برجسته شده بودند و مردمک چشم‌هایشان هرلحظه بی رنگ‌تر می‌شدند و حاله‌ی بنفش و ابی دورش از بین می‌رفت.

یونگی آرام و عصبی طوری لب می‌زند که فقط خودشان دو نفر بشنوند:

-  ییبو! خودت رو کنترل کن، داری همه رو به یه قالب یخ تبدیل می‌کنی!

فرمانده مبالغه نمی‌کرد، آب اقیانوس اطلس درست از مرکز قصر آتلانتیس شروع به یخ زدن بلورهای شش پر کرده بود که هر لحظه تعدادشان افزایش پیدا می‌کرد.

𝐝𝐞𝐚𝐭𝐡 𝐢𝐧 𝐭𝐡𝐞 𝐝𝐞𝐞𝐩(𝐲𝐢𝐛𝐨 𝐭𝐨𝐩)✼Where stories live. Discover now