part twenty two

752 145 25
                                    

یک ماه از زمانی که به شرکت اومده بودم میگذشت و به لطف تایم ناهار، با خیلی ها آشنا و صمیمی شده بودم. این روابط قویم رو هم مدیون جین بودم که هرشب بهم یاد میداد.

حتی اگر دست خودش بود و نامجون جلوش رو نمیگرفت، مجبورم میکرد از روی حرفاش نکته برداری کنم!

بعضی روزها سه تایی به همراه عمو و یونگی میرفتیم و بعضی وقت ها هم دوتایی. حالا یا من با عمو یا یونگی، خیلی فرقی نمیکرد؛ بیشتر اینطور بود که هرکسی زودتر میرفت منم همراهش بودم.

این اولین تابستون متفاوت زندگی منه. تابستونی که خانواده ام کنارم نیستن، کلی دوستای جدید پیدا کردم، هدف جدیدی برای زندگیم دارم، دارم مثل یه آدم بالغ کار میکنم و دوست دارم اگر فرصت داشتم یه کار متفاوت هم انجام بدم.

چیزی که تا الان فرصتش پیش نیومده بوده و یه چیزی مثل عاشق شدن.

میخوام منم مثل جین و نامجون یا تهیونگ و جونگکوک کسی رو داشته باشم که کنارش احساس راحتی و علاقه کنم.

اما میترسم. از اینکه قلبم بشکنه میترسم چون از همکلاسی هام شنیده ام خیلی وحشتناکه. مثل یه سیاهچال که داخلش حس میکنی به قلبت فشار میاد و اطرافیانت هم نمیتونن توی فراموشیش کمکت کنن.

ولی یه حسی بهم میگه که این خیلی میتونه باحال باشه، به هر حال من دیگه ۱۸ سالم میشه و جز دسته ای از جامعه قرار میگیرم که حق تصمیم دارن.

و البته که براش نقشه هم کشیدم.
تصمیم ندارم فرد دوری رو برای این کار انتخاب کنم. شاید یکی که همیشه نزدیکمه و حس خوبی بهم میده برای اولین رابطه احساسی، مور خوبی باشه. هرچند جین به شدت مخالفه و میگه هرچقدر با یه غریبه باشی ترکش هم برات راحت تره! حداقلش بعدا اگر مجبور بشی ببینیش اگر کنار کس دیگه ای باشه، زیاد اذیت نمیشی.

خب فکر میکنم که قبول کردن پیشنهاد هیونگ خوب باشه.
مستقیم بهم نگفته؛ اما اونقدر هم بچه نیستم که متوجه منظور رفتارش نباشم.

یونگی هیونگ سعی میکنه مدام نزدیکم باشه و هر جا که میرم پیشم باشه و حس میکنم بادیگاردمه. این حس باحالیه اما یه کوچولو هم رو مخه! شبیه بچه هایی هستم که نیاز به مراقبت دارن.

مخصوصا از وقتی که درمورد هیونگ بهش گفتم بیشتر از قبل روم حساس شده و نصف بیشتر روز رو نوی شرکت کنارم هست و نمیزاره باهاش خیلی تنها باشم. حتی دیشب کلی با عمو سر اینکه دیگه پیش هیونگ زیاد موندم و بهتر جای دیگه ای برم هم بحث کرد و صداش رو بالا برد و باعث شد همه از رفتار جدیدش متعجب بشیم.

Dramatic [Yoonmin]Where stories live. Discover now