«آهنگ اول این پارت - کجا بودی : محسن چاوشی»
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀وانگییبو :
یانگزی : تو هنوز زنده ای رزسرخ ، چون شازده کوچولوت هنوز زنده است!
چی؟
قلبم سنگین و چشمام سیاهی میرفتاما مطمئنم درست شنیدم
با کمک گرفتن از درب آهنی سلول بلند و به سمتش چرخیدم : چی...چی میگی ؟
-از چی حرف میزنی ؟
یانگزی : از یه فرصت آخر...
-آخرین فرصت ؟آخرین...آخرین فرصت؟
نگاهم تار بود-آخـ...آخریـ...ـن فرصت؟
برام عجیب بود
لرزش صدام از غم قلبم خبر میدادگیج و گنگ نگاهش میکردم که ساحره بهم نزدیک شد
اون دیگه لبخند نمیزد :تا سومین پاندول ساعت نیمه شب فرصت داری...و این آخرین فرصتته...آخرین فرصتم ؟
اون از چی میگه ؟-منظ...منظورت چیه؟
یانگزی :همیشه یه چیزی از تلسم قوی تره...چی میگه؟
قلبم درد داشتنمیتونستم نفس بکشم:چی؟
یانگزی:عشق!
-عشق؟
یانگزی:به خودت نگاه کن...تو عاشق شدی و تلسم منو نابود کردی!یعنی؟
یعنی درست فهمیده بودم ؟
یعنی تلسم من به خاطر...به خاطره؟یانگزی:ازدواجت با شازده کوچولو فقط قرار بود تلسم بچه دار شدنت رو بشکنه ولی تو عاشق شدیو...عاشق شدی و عشق ، قلبت و روحت رو زنده کرد....
یعنی...یعنی واقعا من به خاطر عشق به ژان؟
-یعنی من؟یعنی داری میگی که...
یانگزی:بوسهی عشق حقیقی ژان تلسمش رو میشکنه!ولی یادت نفره تنها یه بوسه شانس نجاتش رو داره و اگه فرد نادرستی اون رو انجام بده ، قلب شازده کوچولو قبل از نیمه شب برای همیشه میایسته...
-فرد مناسب ؟
یانگزی:عشق حقیقی ، کسی که هم ژان عاشق اون باشه و هم اون عاشق ژان...پلکام خسته روی هم افتادند
عشق حقیقی ؟یانگزی : عشقی که هم من ، هم خودت خوب میدونیم که تو نیستی!
من...
من نیستم ، خب مشخصه...
چه طور فرشتهای مثل ژان میتونه عاشقم باشه ؟
درسته که اون بار ها گفته دوستم داره
اما مطمئنا اون دوستت دارم ها ، تنها دروغی شیرین بودند...کسی مثل من لایق عشق اون نبوده و نیست...
ولی ژان...ولی عشق حقیقی اون کیه ؟🥀🥀🥀
BẠN ĐANG ĐỌC
Last chance🥀آخـرینفـرصت
Fanfiction 📌وضعیت: پایان یافته.⌛🖤 🥀 ⃟▬▬▭••🅘'🅜 🅢🅞 🅛🅞🅝🅔🅛🅨 ɪ ʜᴀᴠᴇ ɴᴏ ᴏɴᴇ ᴛᴏ ʜᴇʟᴘ ᴍᴇ تنهاتر از آنم که به دادم برسند . . ! 🥀🥀🥀 نگاه سرد اما غمگینش را به آسمان دوخت جگرش میسوخت ، حرف هایی...