First kiss _____
با دیدن پسر که دم پله ها وایستاده و به پایین نگاه میکرد، پا تند کرده و پله هارو دو تا یکی طی کرد.
جونگ کوک هنوز با همون لباس های راحتی که شب قبل برونو براش اورده بود با دهان باز وایستاده بود.
+صدای جیغ کی بود؟مرد درحالی که به سمت ورودی میرفت، گفت:
_فکر کنم لونا بود
جونگ کوک پشت سرش به سرعت وارد باغ شد و دنبالش دوید شب قبل کابوس دیده بود و این بیشتر مضطربش میکرد. حداقل حالا با دیدن تهیونگ که سالم بود خیالش راحت شده بود.
تهیونگ با دیدن فردیناند که جلوی در اصطبل ایستاده بود به سمتش پا تند کرد و با دیدن چشمای سرخ پسر ضربه ای به سینش زد تا از جلوی در کنار بره.
حین وارد شدن درحالی که کنترلی رو صداش نداشت گفت:
_چه غلطی کردی فردینا...
با دیدن چیزی که کف زمین بود، کمی شوکه شد و نگاهش به لونا افتاد که روی کاه ها نشسته بود و اشک میریخت.
نفس عمیقی از سر آسودگی کشید و به جونگ کوک که دم در خشکش زده بود نگاه کرد و چشم هاش رو با کلافگی تو کاسه چرخوند.
یکی از زانو هاش رو روی زمین گذاشت و دستی به موها دختر کشید.نگاهش رو به اسب وارون وسط اصطبل انداخت.
جونگ کوک که تازه از شوک در اومده بود کنار اسب نشست و دستی بهش کشید.+ معلومه تازه مرده
_هوووم انگار همین چند ساعت پیش یکی دخلشو اورده
+یعنی میگی خودش نمرده؟
_احتمالش خیلی کمه، اسب جوونیه
لونا باشنیدن این حرف دوباره به هق هق افتاد و دستی به یال اسب کشید.
فردیناند با حاله زاری درحالی که به در تکیه داده بود گفت:
$ احتمالا به خاطر مسابقات کشتنش
تهیونگ با تعجب به پسر نگاه کرد.
_زمانش مشخص شده؟
$ هفته بعد بود مشخصات خودم و اسب رو به شرکت کننده ها اضافه کرده بودم.
مرد درحالی که هنوز کمی سردرد داشت از جاش بلند شد و درحالی که شقیقش رو فشار میداد گفت:
_ برو دنبال پزشک باید مطمعن بشیم، پدرت کجاست؟
$ صبح خیلی زود برای ارسال نامه ها به مرکز شهر رفت.
تهیونگ با شنیدن این حرف چیزی به خاطر اورد اما بهتر بود تا رسیدن پزشک صبر میکرد.
همگی به جز فردیناند که به دنبال پزشک رفته بود برای صرف صبحانه به داخل رفتند.
سکوت سنگینی توی اشپزخانه حاکم بود فلاویا زود تر از معمول به عمارت اومده بود و میز مفصلی چیده بود اما افراد اون عمارت گویا بی حوصله تر از این حرف ها بودند که چیزی میل کنند.
DU LIEST GERADE
꧁♩𝒯𝓇𝒾𝓉𝑜𝓃𝑒♩꧂
FanfictionTritone [𝕿𝖍𝖊 𝕯𝖊𝖛𝖎𝖑'𝖘 𝖎𝖓𝖙𝖊𝖗𝖛𝖆𝖑] Couple:vkook Genre:Classic,smut,dram,Angst روز های آپ: پنجشنبه _یک...دو...سه... +داری چیکار میکنی؟ چرا ازم فاصله گرفتی تهیونگ دوباره سه قدم طی شده رو برگشت _از نظر بقیه فاصله بین منو تو ممنوع، مثل این...