Y.O.L.O [L.S]

15

هری در کمدش باز کرد و به داخلش نگاه کردیم. بیشتر لباس‌هاش فقط ژاکت‌های بزرگ بودن، و همه تو رنگ‌های تک رنگ، از هر سایز بین سفید تا مشکی. من بیشتر یک پسر رنگی بودم و همه چیز روشن و پر از انرژی رو دوست داشتم. یکی رو بیرون آوردم و روی تنم گذاشتم و با اخم به پایین نگاه کردم که ژاکت از کنار باسنم گذشت. و آستین ها به نظر میرسید که میتونند تمام دست منو بخورن. 

زمزمه کردم" همشون خیلی بزرگن"

با توجه به قد و تناسب اندامش احتمالاً لباساش بزرگ یا بزرگ تر بودن. 

به هری نگاه کردم و مجبور شدم سرمو بالا بیارم تا به صورتش نگاه کنم. در حالی که روی نوک پاهام ایستاده بودم تا ببینم سرم میتونه از قد شونه های اون عبور کنه پرسیدم "تو کوچیک بودی زیاد شیر میخوردی؟"

تقریباً تعادلم رو از دست دادم اما اون مراقب بود که نیفتم. هری نیشخندی زد و ژاکت رو برداشت و تو کمدش آویزون کرد

"نه"

لب هاشو فشرد و انگشتاشو روی چونه اش کوبید و در حالی که کمد رو میگشت تا دنبال چیزی باشه که بتونم بپوشم .

"قدت چنده؟"

"خودت قدت چنده؟"

هری پوزخندی با غرور زد. " من 1.82."

از تعجب دهنم باز موند اما سریع بستم و سعی کردم حالت صورتمو عوض کنم. 

صدامو صاف کردم و گفتم "منم 1.71" 

هری ابرویی بالا انداخت و منتظر نگاهم کرد.

" باشه باشه 1.67 اما اگه کفش بپوشم میتونم 1.71 باشم . چرا باید بدونی؟ قدم الان بدردت میخوره که برام لباس پیدا کنی؟"

"نه، فقط کنجکاو بودم"

قبل از خم شدن توی کمد، چشمکی زد و چندتا کشو زیر و رو کرد.

چرا همیشه اینطوری اذیتم میکنه؟ 

"نظرت درمورد این چیه؟"

یک تیشرت سفید نشونم داد که روی جیبش جوجه های زردی چاپ شده بود.

" من وقتی کلاس نهم بودم اینو میپوشیدم. دیگه بهم نمیاد ولی پیراهن مورد علاقه منه پس نمیتونستم دورش بندازم"

" تو اینو میپوشیدی؟ "

سعی کردم به بچه جوجه ها نخندم

" هی پیراهن منو مسخره نکن"

با لحنی که انگار ناراحت شده بود گفت و پیراهن با ارزشش رو پس گرفت"محض اطلاع دخترا عاشق این پیراهن بودن..نمیخوای بپوشی به تیشرتم توهین نکن"

"آره، اونا دوست داشتن چون تو پوشیدی ولی باشه امتحانش میکنم"

و پیراهن پس گرفتم. "اما خودت چی میپ-"