°آهنگ پیشنهادی این پارت: آهنگ بیکلام°
°Moving Away- Savina & Drones(Inst)°
روز دهم
گل نسترن: آرزو، لطفا دوستم داشته باش!دستمو روی زنگ گذاشتم بر نداشتم تا وقتی در باز بشه.
در و با بیشترین حرص و سرعتی که میتونست داشته باشه باز کرد: خدا لعنتت کنه جونگکوک، میمیری یه بار مثل آدمیزاد زنگ بزنی؟
شونه بالا انداختم و لبخند بزرگی زدم: نُچ.با زاری سرش رو پایین انداخت و با دیدن چمدون توی دستم چشم های گردش رو به چشم هام دوخت: این چیه؟ دوباره که فکر مسافرت بردنم به سرت نزده؟
زدمش کنار و وارد خونه شدم و درحالی که کفش هامو درمیاوردم گفتم: خوب شد گفتی میتونیم یه سفر بریم تایلند. هستی؟ ولی متاسفانه لوله آب ساختمون ترکیده و قرارداد منم داره تموم میشه، پس تا وقتی خونه پیدا کنم مهمون توام و قراره زیبایی بخش خونهات بشم!
-- وسایل خونه ات چی؟
- گذاشتمشون داخل یکی از انبارا تا خونه پیدا کنم.
گردنمو دراز کردم تا پذیرایی رو ببینم و بعد وارد آشپزخونه شدم: هنوز ناهار نخوردی؟
-- نه میخواستم یه چیزی درست کنم بخورم.
و قبل از اینکه بفهمم چی شد دستی محکم پشت گردنم نشست: آخ!
-- اینو زدم تا یادبگیری همینجوری بی خبر خونه ی یکی خراب نشی.
دستمو برداشتمو اعتراض کردم: جین!
پس گردنی بعدی رو زد: اینم زدم تا یادبگیری من هیونگم نه جین.
از زیر دستش فرار کردم و زبونمو دراز کردم: خودتم بُکشی بهت نمیگم هیونگ.
دمپایی مستقیم توی شونه ام خورد؛ جین دستش رو نمایشی تکوند: عوضیِ بی ادب!
اداشو درآوردم و روی مبل نشستم: حالا که چیزی نخوردی آماده شو بریم بیرون، جبران یک هفته اینجا موندنم.
داد زد: یه هفته قراره بمونی؟
- چرا داد میزنی؟ درست شدن لوله های آب سه چهار روزی وقت میبره منم تا هفته دیگه قرار دادم تموم میشه.
وسط حرفم پرید: واو چقدر به فکری تو، یک هفته به پایان قراردادت یادت افتاده دنبال خونه بگردی؟
غرغر کردم: یک ماهی هست که دنبال خونه ام ولی خونه خوب پیدا نمیکنم، همه خوبا هم از شرکت دوره، بعد باخودم گفتم همینجا بمونم دیگه، چه کاریه؟ ولی اینجوری که شد تصمیم گرفتم تمدید نکنم.
با ردشدن چیزی از ذهنم به سمت اشپزخونه چرخیدم و به جین نگاه کردم: میگم نظرت چیه بیام اینجا باهم زندگی کنیم؟ منم پول اجاره رو بهت میدم.
ESTÁS LEYENDO
• 𝗥𝗲𝗳𝗹𝗲𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 𝗢𝗳 𝗠𝗲 | 𝗝𝗶𝗻𝗞𝗼𝗼𝗸
Romanceانسان همیشه انعکاس خودش رو توی آب، آیینه یا هرچیز شفاف دیگهای نمیبینه. گاهی وجود یک آدم دیگه، یه خاطره یا حتی ریختن یک اشک باعث میشه بتونه انعکاس خودشو ببینه؛ خود گمشده ،عشق گمشده و زندگی گمشدهاش رو پیدا کنه! "انعکاس من" نقطهی تقابل جونگکوک...