روز پانزدهم
گل رز نارنجی: اشتیاق و آرزوجین زخم بالای ابرومو لمس کرد: بهت گفتم باید بری دکتر. حالا جاش میمونه!
سرمو عقب کشیدمو روی مقالهای که داشتم مینوشتم تمرکز کردم: خودش خوب میشه بیخیال اون باش.
دیگه چیزی نگفت و من هم مشغول نوشتن شدم ولی نوازش زخمم رو قطع نکرد!
به سمتش برگشتم، اونقدر نزدیکم نشسته بود و توی دنیای خودش بود که نفهمید یه نفس باهم فاصله داریم. کمی سرمو عقب بردم: داری چیکار میکنی؟
-- هان؟ هیچی فقط یه لحظه رفتم توی فکر.
- تو فکرت داشتی پیشونی منو سوراخ میکرد
ضربه آرومی به دستم زد: برو بابا. دراماکویین
از جاش بلند شد و روی زمین دراز کشید: از دوشنبه باید برم دانشگاه
- قراره درس بدی؟
-- عمرا! فقط قراره با یسری از استادا روی یه مقاله کارکنیم.
- پس حسابی قراره وقتتو بگیره.
-- اوهوم. دیگه نمیتونی هرروز منو ببینی.
- اشکال نداره یکم نفس راحت میکشم
هنوز دهنم بسته نشده بود که جعبه دستمال کاغذی محکم به پیشونیم خورد: آییی!
عینکمو برداشتم: عینک روی چشمم بود روانی!
ازجاش بلند شدو با اضطراب به سمتم اومد، صورتمو بین دستهاش گرفت: خوبی؟ ببخشید نمیخواستم تو چشمت بزنم.
سرشو نزدیک تر آورد: چیزیت که نشد؟ چشمت چرا قرمز شده پس؟
به عقب هلش دادم: یکم برو عقب اکسیژنو تموم کردی!
نفس عمیقی کشیدم: خوبم دیوانه. فقط خیلی محکم زدی.
بازوشو تکون داد: از وقتی باشگاه میرم قدرت دستم بالا رفته.
- خواهشا قدرتتو روی من امتحان نکنه.
جلو اومدو لپمو کشید: باید ببینم حریف قدرتر از تو پیدا میکنم یا نه؟!
- بیمزه.
مشغول نوشتن مقاله شدم، سوکجین به کنج دنج رفت تا یکم کار انجام بده و قرار شد بعد از برگشتنش یه فیلم رمنس ببنیم.
لپتاپو بستم، خودمو کشیدم. با دیدن جین که رو به روم نشسته بود داد بلندی زدم: عـای!
بلند خندید. دستم روی قلبم گذاشتم: مرض. سکته کردم. کِی اومدی؟ظرف بزرگی که توش چیپس ریخته بودو بلند کرد: یه ربعی میشه ولی انقدر توی مقالهات غرق شده بودی که صدای دروهم نشنیدی.
چشمامو مالیدم: خیلی مقالهی سنگینی بود. دلم یه مرخصی حسابی میخواد.
کنارم نشست، تلویزیونو روشن کرد و فیلمو انتخاب کرد: بیا از فیلم فعلا لذت ببریم.
- غذا سفارش ندادی؟
همون موقع صدای زنگ بلند شد، نیشخندی زدم: چه به موقع. من میارم.
جعبهپیتزا و مرغسوخاری روی میز گذاشتم و برای سه ساعت مشغول خوردن و فیلم دیدن شدیم. مثل همیشه موقع فیلم دیدن، جین تکیه داد به من، یکم بعد سرشو روی شونهام گذاشت و نفسهاش گونهامو قلقلک میداد!
با انگشت اشاره یکم سرشو عقب دادم: قلقلکم میاد، یکم دماغتو اونور بگیر
دستشو روی رونم گذاشت: نمیخوام.
آرنجمو به پهلوش زدم: سوکجین آدم باش.
سرشو بلند کرد. فکر کردم قهر کرده ولی بهجاش دستمو بلند کرد و سرشو روی پام گذاشت و دراز کش بقیهی فیلمو دید.
مرغسوخاریو از دست جین گرفتم: پسره واقعا یه احمق به تمام معنا بود. کلی سال دختره رو دوست داشت ولی هیچی بهش نگفت. ترسو.
بدون اینکه سرشو از روی پام بلند کنه تکه پیتزاشو جویید: وقتی باخودت روراست نباشی همین میشه جونگ. به خودت دروغ میگی اونقدر دروغ میگی که خودتم دروغاتو باورت میشه.
- چه باتجربه جین.
سرشو بلند کرد، لبخندی زد و دستشو روی صورتم گذاشتو گونهامو نوازش کرد: بالاخره دوسال بزرگتر بودن همچین مزیتهایی روهم داره دیگه.
دستشو پس زدم: بینمک. انقدر دست نزن به صورتم، چربم کردی.
انگشت اشارهاشو توی لپم فرو کرد: دوست دارممممم
و قبل از اینکه بتونم عکسالعملی نشون بدم فرار کرد ولی صدای خندههاش توی خونه پیچید. مشغول جمع کردن آشغالا بودم که با یه دسته گل نسبتا بزرگ رو به روم ظاهر شد: بیا، این برای تو!
جعبه پیتزا روی مبل انداختم: به چه مناسبتیه؟
شونه بالا انداخت: همینجوری.
چشمک زد: فکر کنم اشکال نداره به کسی که دوستش دارم گل بدم.
به گلهای رز نارنجی نگاه کردم: خیلی خوشگلن، واسهی همین امروز رفتی کنج دنج؟
اوهوم افتخار آمیزی گفت، دستشو روی بازوم گذاشت آروم نوازشش کرد: فکر کردم این مدته بهت گل ندادم، گفتم بهت یادآوری کنم دوستت تنها هدیهای که داره بده گله.
لبخند زدم: کیه که بدش بیاد. ولی جدا مناسبتش چیه؟
ادای فکر کردن آورد: اینکه به دوست صمیمیم یادآوری کنم عاشقشم؟
صورتمو جمع کردم: خیلی لوس بود.
خندید: وقتی میدونی نپرس!
ولی جین اون موقع میدونست و من تازه فهمیدم که اون زمان بیش از حد به خودم دروغ میگفتم و بیشتر و بیشتر توشون غرق میشدم!
***
سلام حال شما؟
عیدتون مبارک باشه🩷براتون حال خوب آرزو میکنم.حرفی ندارم امروز، امیدوارم این قسمتو هم دوست داشته باشید.
دوستتون دارم♡
ساحل هستم.
VOCÊ ESTÁ LENDO
• 𝗥𝗲𝗳𝗹𝗲𝗰𝘁𝗶𝗼𝗻 𝗢𝗳 𝗠𝗲 | 𝗝𝗶𝗻𝗞𝗼𝗼𝗸
Romanceانسان همیشه انعکاس خودش رو توی آب، آیینه یا هرچیز شفاف دیگهای نمیبینه. گاهی وجود یک آدم دیگه، یه خاطره یا حتی ریختن یک اشک باعث میشه بتونه انعکاس خودشو ببینه؛ خود گمشده ،عشق گمشده و زندگی گمشدهاش رو پیدا کنه! "انعکاس من" نقطهی تقابل جونگکوک...